راهِ هدف
بشر در رنج و تاریکی است. رنج بشر از توهّم و نادانی او نسبت به “حقیقت یگانه” سرچشمه میگیرد. برای نجات و تعالی بشر، برای نابودی رنج و نادانیاش، او باید به “حقیقت خود” بازگردد و اینچنین است که زندگی متعالی تحقّق مییابد.
و هدف ما، بازگشت به حضور الهی و هستی نامحدود است. هدف ما، وصول به یگانه حقیقت زنده و لایتناهی است. هدف ما، وصل به اوست.
حال که نجات و تعالی بشر، در زندگی الهی و حضور خداست، چگونه میتوان به حضور الهی رسید و الهی زیست؟ با خداگرایی و حقیقتگرایی محض. با تسلیم کامل به جریان حقیقت زنده. یعنی ارتباط همهجانبه با حضور الهی و دریافت آن در همهٔ ابعاد. تسلیم بودنِ نفس، ذهن و قلب. تسلیم ساختنِ آگاهی، کلام و عمل.
تسلیم و خداگرایی، با عاشقانه زیستن در حضور الهی تحقّق مییابد. با ارتباطی عاشقانه با حقیقت، و این همان هنر عشق ورزیدن است. ما چه باور کنیم و چه نکنیم، عاشق و مجذوب او هستیم. تنها به نسبتهای مختلف از این عشق غافل شدهایم و بخواب رفته یا بیداریم.
ببینید که ارتباط عاشق حقیقی با معشوق خود چگونه است. اگر اینگونه با خداوند در ارتباط باشید، رستگارید و در اتصال.
آنچه گفتم خلاصهٔ تعلیمات پیامبران و معلّمین الهی بود. واقعیت را دریابید پیش از آنکه دیر شود.
منبع: کتاب جریان هدایت الهی

علم تفکر زیرساخت اصلی دانایی و هوشمندی انسان است... درواقع میتوان گفت که علم تفکر تکنولژی هوشمندی و روشهای دانایی است و این موضوع تأثیرات بسیار تعیین کننده و اساسی خود را در حل مسائل (جدای از مقوله اطلاعات) بجا میگذارد. از این دیدگاه، با تحلیل شخصیت معلم بزرگ، ایلیا «میم» به نتایج جالبی برمیخوریم که به نوعی میتواند نمایانگر ابعادی از این تکنولژی هوشمند باشد...








نظر دهید