برای ادامه درسهای حضوری (با ایلیاما) چه قدمها و آمادگیهایی لازم است؟
اینها آمادگیهای خیلی ضروری و بنیادی نیست اما لازم است یا بگوییم بهتر است که این قدمها قبل از ادامه جلسات حضوری برداشته شده باشد، بنابراین من در این جواب به آمادگیهای اساسی و اصطلاحاً اورژانسی نمیپردازم و از آمادگیهای معمولیتر میگویم:
1- برای ادامه درسهای حضوری بهتر است ما به جای شروع از صفر و یک، لااقل از نُه شروع کنیم.
درسها و دورههای مشابهی را که دیگران گذراندند را بگذرانیم و در جلسات حضوری حرکت ما کاملاً صعودی و رو به جلو باشد و نه مرور و بازیابی آنچه گذشته چون این کار را به تنهایی یا همراه با دوستانی که حضور داشتهاند میتوانیم انجام دهیم. باید از آخرین جای ممکن شروع کنیم تا هرچه بیشتر فرصت و امکان یادگیری داشته باشیم و زمان بیشتری را ذخیره کنیم.
2- روشها و مدلها و زبانهای پایه را باید بدانیم. در اکثر موارد بیشتر دوستان از اصطلاحات پایه و اولیه بیخبرند دلیلش هم منطقیست چون در معرض آن نبودهاند؛ اصطلاحاتی که صرفاً یک نوع آن در این ۳۵ تا ۴۰ سال پدید آمده و انواع دیگر آن (مرتبط با مکتبها، اساتید، صفها و ...) قرنهاست به وجود آمده و در طیفهای مختلف ردّ و بدل میشود. این مثل یادگیری زبان و اصطلاحات اولیه برای حضور مؤثر در قاره و کشور دیگر است.
علاوه بر زبانها، بیانها (روایتها) و اصطلاحات اولیه، و به موازات آنها لازم است ما روشها و مدلهای پایه را هم یاد بگیریم. با اینکه این شامل صدها روش و ساختار است اما قصد ما یادگیری موارد کاربردی اولیه است مثلاً روش دو ستونه و چند ستونه، روشهای اولیه تفسیر، روشهای کارگاهی اولیه، بررسی رؤیا و نشانه، اتصالیابی اولیه، شبکهیابی اولیه، تفاسیر مقدماتی و ابتدایی به روش کالاسمی و ...، پاره رؤیا و تعدادی روش اولیه و مقدماتی که غالباً در کارگاههای اولیه مورد استفاده قرار میگیرند... مدلها هم که با روشها فرق دارد اما همان خط آمادهسازی را دنبال میکند.
۳- شناسایی اولیه سلسله وقایع، مسیرها (جادهها)، هولوگرامها، سایهها، روندها، مسیرهای موازی و وقایع موازی (…)، آشنایی کلی و اولیه با اصطلاحاً پروژهها و موازیها و انعکاسیها.
۴- این خیلی بهتر است که در درسها و جلسات حضوری، ما فاز صفرم و حوزه صفرم نباشیم و سیگنالها و علائم صفرم بروز ندهیم. فاز صفرم (در این موضوعیت) وقتی است که ما عملاً هیچ چیز مؤثر و کارایی درباره آن موضوع نمیدانیم و نمیتوانیم انجام دهیم... فاز صفرم به معنی «هرّ را از برّ ندانستن» نیست (در این موضوعیت) بلکه به این معناست که چیز خاصی، چیز مهم و مؤثری درباره آن نمیتوانیم و نمیدانیم.
۵- وقتی ما وارد یک وضعیت و موضوع و میدان جدید میشویم یکی از اصلیترین کارها آن است که از خطرات احتمالی محفوظ و مصون بمانیم. در این موضوع هم در جلسات حضوری بهتر است ما از گرفتاریها و خطرات این حوزهها و میدانها خود را حفظ کنیم. برای مثال فرد بدون آنکه حجتی داشته باشد، بدون مستندات و شواهد کافی در یک مسابا شرکت میکند در حالی که این کاملاً شبیه اهرم گرفتن در کریپتوست؛ هر چقدر هم پاداش آن مسابا بیشتر باشد معلوم است که اهرم و توان و تاوان موضوع بیشتر است.
در این مثال شخص فکر میکند به همین راحتی میتواند صاحب صیدی بزرگ شود در حالی که هیچ فرد آماده و نسبتاً پختهای دست به چنین خطری نمیزند که بدون حتمیت و قطعیت جوابِ درست، وارد مسابا شود چون خطر لیکوئید شدن سهم و اعتبار و نیروی فرد کاملاً همراه با چنین کاری است، اما شخص ناآماده گمان میکند کی گرفته؟ کی میتواند بگیرد؟ اینها برای ترساندن است و گمانهای صفرم دیگری که در چنین مواقعی پدیدار میشود...
۶-در تعالیم ما میبایست انواع روندها و رویکردها را بشناسیم تا با هماهنگی و همراهی بیشتری آنها را طی کنیم مثلاً روندهایی مثل نحل (زنبور عسل)، نمل، فیل، والعصر، حمد، مائده، طور، نجم، یاسین، ظهی، بقره و ...
به عنوان مثال روند تعلیمی مبتنی بر «نحل» وضعیتی مانند استخراج سریع و متنوع و متعدد از موضوعات زیادی است که مطرح و شاید تجزیه و تفسیر شوند و از هر کدام از آنها ذرات و گردهها (یافتهها و واقعیتهای جدید) استخراج میشود؛ شبیه به زنبور عسل که هزاران گل را طی هزاران پرواز بررسی میکند و شهد گلهای مختلف را جمع کرده و آن را در منطقه مرکزیش (کندو) تبدیل به عسل میکند...
یا وقتی جلسه جنبه تأویلی دارد و محتوا و وقایع آن در زمانها و مکانهای دیگر اتفاق میافتد (همزمان یا در آینده) این نوع جلسات اصطلاحاً بر اساس کد «بقره»[1] حرکت میکنند.
۷- و اگر بخواهیم موارد گفته شده را خلاصه کنیم میتوان گفت که بهتر و بلکه لازم است (اما این از شرایط بنیادی و اساسی نیست) که برای ادامه درسهای حضوری و ادامه حضور خود در میدانها و تعالیم، حداقل الفبا یا الفباها (وقتی روندها و میدانهای موازی مطرح است) را عملاً بدانیم. در همان سطح الفبایی و اولیه اما طوری بدانیم که (باز هم لااقل) در میدانها و حضوری ها به آنها عمل کنیم و ایجاد گره و مانع و مقاومت نکنیم، جریان تعلیمی را تسریع و تسهیل کنیم نه اینکه به دلیل ندانستگیها آن را کمتحرک و یا متوقف کنیم.
نویسنده: پِریا (شباب حسامی)
[1] در بقره از طریق تأویل و کالاحم مرده را زنده کردند.
نظر دهید