خنجری که «اداره کنترل ادیان» به جام جم زد
آنچه در ویژهنامه رایگان جام جم در تیراژ بالا چاپ و منتشر شد، منویات اداره کنترل ادیان وزارت اطلاعات بود که بدون بازنگری و بررسی، به چاپخانه رفت!
برادر ارزشی، جناب آقای مقدم!
سلام علیکم
باور بفرمایید اگر میدانستم رییس این اداره کنترل ادیان چه کسی است، مستقیما به خودش میگفتم و اینقدر روی اعصاب شما چهار نعل نمیرفتم و مصدع اوقاتتان نمیشدم. علی ایحال باز هم خدمتتان رسیدم، چون حرف تازهای دارم، جناب آقای مقدم!
اگر مرا فاسد ندانید، چند سال پیش رفته بودم کیش. آنجا اتفاقی با یکی دو غواص صدف صحبت کردم. عملا توکلشان بر خدا بود. یکیشان میگفت که ما غوص میکنیم، با خداست که چه چیزی با خودمان بالا بیاوریم.
آقای مقدم!
وعده کرده بودم که فرضیه دومم را برایتان تشریح کنم، اما یا «خدا با من است» و یا حضرتعالی گاف گندهای دادهاید که با طناب «اداره کنترل ادیان» وزارت اطلاعات در ویل کژراهه سقوط کردید، و من بیشتر فکر میکنم که هر دو تایش درست است چرا که من هر بار که در این کژراههتان غوص میکنم، چیزی جدید مییابم. و من دارم به فرضیاتی جدیدتر نزدیک میشوم. فرضیه جدید من اینست که شما مقصر نیستید، بلکه برادران «اداره عناصر خودسر» دورتان زدهاند، و از این جهت دلم برایتان میسوزد، عزیز دل برادر!
در غوص اخیرم در مقاله «فرقهها چگونه عمل میکنند؟» که قبلا درباره دسته گلی که با چاپ کردن آن به آب دادهاید بسیار با شما اختلاط کرده بودم، سوال جدیدی برایم ایجاد شد. امان از این سوالات من!
جناب آقای مقدم! از برادران «اداره ضد ادیان» بپرسید: شما که این مقاله را به عنوان مرجع معرفی فرمودهاید، پس چرا قسمت «کسب اطلاعات بیشتر» را از انتهای آن «کات» کردهاید؟ بنده خدا نویسنده مقاله که در آنجا چیز بدی نگفته است! این یکی که مثل خانم سینگر نیامده یهودی-مسیحیها را تطهیر کند، یا فراماسونری را یا ... این یکی فقط اینترنت را به عنوان اولین مرجع کسب اطلاع در خصوص اینکه کدام گروهها فرقهاند، معرفی کرده، همین! واقعا همین!
ببخشید! از قول من به برادران محترم «اداره ادیان و فرق» بفرمایید که شاید برای من سوء تفاهم شده ولی نکند شما ترجیح میدهید که آدمها اطلاعات مورد نیازشان را از کانالهایی که شما صلاح میدانید بدست بیاورند؟ آن وقت اگر اینطور باشد من به دو مشکل برمیخورم: اول اینکه پس چرا خودتان بر طبل غربی بودن این پژوهشگران میکوبید؟ نمیگویید شاید این کلمه «غربی» که شر شر آب از دهانتان راه انداخته، مرا به جاهایی بکشاند که شما صلاح نمیدانید؟ و دوم اینکه، با استناد به کتاب «فرقهها در میان ما» این رفتار شما من را به یاد یک ویژگی رفتارهای فرقهای میاندازد که نامش کنترل ارتباطات و اطلاعات است، انگار که شما دوست ندارید من و امثال من سراغ اینترنت برویم ...
با توجه به نوشته قبلیم، همین الآن به ذهنم رسید که نکند خدای ناخواسته شما هم در دام فرقهای بزرگ به نام وزارت اطلاعات افتادهاید و آنطور که خانم سینگر تاکید دارد، خودتان هم خبر ندارید؟ نشانهاش اینکه اگر الآن یکی به شما بگوید آیا وزارت اطلاعات یک فرقه نیست؟ بلافاصله میگویید: نه! و این مرا یاد تیتر یکی از بخشهای کتاب خانم مارگارت تالر سینگر میاندازد: «افسانه نه در مورد من!»، ایشان به درستی معتقدند که اعضای فرق، خودشان قبول ندارند که در دام یک فرقه افتادهاند. اما دوستان گمنام شما در وزارت اطلاعات، همین جا را گرفتهاند و به هر کس که بگوید عضو فرقه نیستم، میفرمایند که پس تو عضو فرقهای! این را میگذارم برای بعد، جناب آقای بیژن مقدم!
باری، در قسمت کسب اطلاعات بیشتر مقاله «فرقهها چگونه عمل میکنند؟» که حذفش کردهاند، آمده است:
The Internet should be your first stop if the group you are interested in or involved with has an international scope. Most of the larger cults will be mentioned by counter-cult organizations like Cultwatch, and commonly many ex-members will have posted their cult involvement stories on the net…
اگر گروهی که شما به آن علاقهمندید و یا در آن عضو هستید در مرکز توجه بینالمللی قرار دارد، (برای تشخیص ماهیت آن) باید رجوع به اینترنت اولین قدم شما باشد. نام اغلب فرقههای بزرگ در سازمانهای ضد فرقهای چون دیدهبان فرق ذکر شده است و عموما بسیاری از اعضای خارج شده از این فرقهها، خاطرات زمان عضویت خود را بر روی شبکه منتشر کردهاند ...
آقای بیژن مقدم!
یک زنگ به دوستانتان در اداره کنترل ادیان بزنید و سلام مرا برسانید و بگویید فلانی میگوید که دو شرط فوق درباره من صادق است: من واقعا به نظام جمهوری اسلامی ایران علاقهمندم و از طرفی میدانم که نظام در مرکز توجه بینالمللی نیز قرار دارد، پس به رهنمود این سایت، که در واقع شما آن را به من معرفی نمودید عمل کردم و در اینترنت رفتم و در طرفه العینی بنیاد عقایدم زیر و زبر شد! میفرمایید چطور؟ عرض میکنم ...
آقای مقدم! به آنها بفرمایید: برخی مطالب این سایتها، نزدیکی معنی داری به مقاله چاپ شده شما در ویژه نامه وزین و ارزشی و رایگان کژراهه دارد. مثلا، شما در مقاله «فرقهها چگونه عمل میکنند» آلمان هیتلر و روسیه استالین را به عنوان مصادیقی از فرقههای دولتی ارائه کردهاید. همین کار را موسسه Rick Ross که یکی از معتبرترین موسسات ضد فرقهای است انجام داده، ولی یکی دو مصداق بیشتر را ذکر کرده! در قسمت «سوالات متداول» یا «FAQ» این سایت، پس از معرفی فرقهها و توجه به موضوع کنترل ذهن و اینکه روشهایی برای تاثیرگذاری (مجاب سازی روانی) بر اذهان مردم جهت کشاندن آنها به رفتارهای فرقهای وجود دارد، آمده است:
If such a system exists to coerce, persuade, influence and control people, then why doesn't somebody use it to take over a nation or the world?
This has already happened. The politics of fear, control of the environment and manipulation of both information and communication has been used successfully to control nations. Hitler's Germany, Stalin's Russia, Mao's China, the Ayatollah's Iran and Sadam's Iraq are just a few examples. Such intense influence and control allowed Hitler to set the stage for the Holocaust.
"اگر برای وادار کردن، ترغیب، تاثیرگذاری و کنترل مردم چنین روشهایی وجود دارد، چرا کسی برای اعمال قدرت بر یک ملت و یا جهان از آنها استفاده نمیکند؟
این اتفاق افتاده است. برای کنترل ملتها از سیاست هراس، کنترل اطلاعات و محیط و استفاده از پروپاگاند، به صورت موفقیتآمیزی استفاده شده است. هیتلر در آلمان، استالین در روسیه، مائو در چین، آیتاللهها در ایران و صدام در عراق از جمله مصادیق آن هستند. وجود چنین شدتی از تاثیرگذاری، هیتلر را به این سمت برد که هولوکاست را عملی نماید..."
ملاحظه میفرمایید، آقای مقدم! هیئت تحریریه شما مستقر در «اداره ضد ادیان» به خوانندگانتان آدرس را عوضی داده است و آنها را به اقیانوسی از شبهات و تردیدها افکندهاند و بدیش این است که از اعتبار شما خرج کردهاند، آقای مقدم! و اگر فکر میکنید غائله به همین جا ختم میشود، در اشتباهید. برایتان نمونهای دیگر میآورم شاید دست از لجاجت بردارید و به حاجی! یک زنگ بزنید!
آقای بیژن مقدم! من هم مثل شما نتوانستم در مقابل آنها مقاومت کنم و به دستورالعمل «اداره عناصر خودسر» عمل کردم و سری هم به سایت «انجمن بینالمللی مطالعات فرقهای،ICSA» زدم. در مورد این سایت برایتان سورپریزی دارم که در انتها تقدیمان میکنم! در این سایت و در مقالهای تحت عنوان: «غلبه بر اسارت جنایتگری» پس از این توضیحات که ریشه بسیاری از ترورها و جنایتها در رفتارهای فرقهای قرار دارد، در توضیح پدیده شستشوی مغزی به عنوان یکی از شاخصهای فرقهها آمده است:
Why would mothers in Iran during the Ayatollah Khomeini's regime send their young children into the minefields to explode mines so that the soldiers could then cross the fields? History is replete with examples of horrendously irrational behavior that people engage in when under the influence of mind-control. We have talked to many women who, while members of the Children of God, willingly engaged in "flirty fishing" (using sex to recruit new members) at the urging of their leaders. When they came out of the group's mind-set they said, "I just can't believe I did that. I wasn't in my right mind." Any historian can document that some of the most radical things that have ever been done in history, especially current history, were done by men who had put masses of people under their control. We only have to look at Hitler, Stalin, Mao, and Khomeini…
چرا در زمان رژیم آیتالله خمینی، مادران فرزندان جوانشان را به میادین مین میفرستادند، تا مینها منفجر شده و سربازان بتوانند از خط عبور کنند؟ تاریخ پر است از رفتارهای نامعقول متاثر از فشارهای روانی که تحت تاثیر کنترل ذهن به وقوع پیوستهاند. ما با زنان بسیاری که عضو فرقه «بچههای خدا» بودهاند صحبت کردهایم که این زنان تحت القائات رهبرشان حاضر بودند از جاذبههای جنسیشان برای جذب افراد به فرقه استفاده کنند. پس از اینکه این زنان از قید تفکرات فرقهای رها شدند گفتند: «من اصلا نمیتوانم باور کنم که چنین کاری کردهام، مغز من درست فرمان نمیداد."هر مورخی میتواند چنین رفتارهای افراطی را، بخصوص در تاریخ معاصر، استخراج نماید. رفتارهایی که توسط مردمانی به وقوع پیوسته که تودههای مردم را تحت کنترل خود گرفتهاند. توجه ما صرفا معطوف شده است به هیتلر، استالین، مائو و خمینی...
ملاحظه میفرمایید، برادر مقدم! اینطوری میخواهید یاد و خاطره هشت سال دفاع مقدس را زنده نگاه دارید؟ و من میخواهم بدانم دوستان کارمند شما در «اداره ادیان و فرق» وزارت اطلاعات که استاندارد غربی را برای فرقه شناسی معرفی و تبلیغ میفرمایند، نمیگویند چه بازی خطرناکی را با اعتقادات مردم، که قصد کنترل اعتقاداتشان! را دارند شروع کردهاند؟ یعنی اینقدر سرشان شلوغ و گرفتار فرقه یابی داخل و خارج مملکت هستند که «روایت فتح» نگاه نمیکنند؟ یعنی یادشان رفته که حضرت امام خمینی (ره) فرمودند که رهبر ما آن طفل سیزده سالهای است که با قلب کوچک خود که ارزشش از صدها قلم و زبان بالاتر است با نارنجک زیر تانک دشمن رفت و آنرا منهدم و خود نیز شربت شهادت نوشید. آنوقت آن جریان اندیشهای که شما به دستور «اداره کنترل ادیان» وزارت اطلاعات در بوق و کرنایش کردهاید، این حرکت را، که آرزوی من هم هست روزی به این زیبایی برای رهبرم برقصم، پناه بر خدا با خود فروشی زنان از یک ماهیت میداند! من که فکر میکنم اول باید یاد و خاطره هشت سال دفاع مقدس را برای کارمندان «اداره عناصر خودسر» زنده نگاه داریم ...
من نمیدانم اگر این مراجع علمی و پژوهشگران آن اداره محترم! در تاریخ بخوانند که زمانی در جایی به اسم کربلا یک نفر خودش و همه جوانان خانوادهاش را آگاهانه و عامدانه به قتلگاه فرستاد، آن را چگونه تحلیل میکردند؟ لعن الله امه اسست اساس الظلم و الجور ...
...
آقای مقدم! ببخشید، صحبت امام حسین (ع) شد و کمی غیرتی شدم و نمیدانم الآن این کار (غیرتی شدن) چقدر از نظر شما و دوستان بینام و بیهویتتان، که مدتی است تحت تاثیر افکار غربی قرار گرفتهاید، درست است.
راستی! یادم آمد که قرار بود درباره انجمن ICSA، سورپریزتان کنم. عرض میکنم که خانمها سینگر و لالیچ، نویسندگان کتاب «فرقهها در میان ما»، آقای روبرت جی لیفتون، نویسنده پیشگفتار کتاب «فرقهها در میان ما»، و خیلیهای دیگر، از مقتدایان وزارت اطلاعات در امور «ادیان و فرق»، اعضای این انجمن هستند!
آقای مقدم!
از قول من به کارمندان! «اداره عناصر خودسر»بگویید که آیا میخواهند نظر کارشناسان معتبر غربی، همانها که برایشان غش و ضعف رفتهاند، درباره سخنرانی آقای احمدینژاد در سازمان ملل، در خصوص مهدویت را بدانند؟ آنها رییس جمهور ما را مبلغ رسمی فرقهای میدانند که مرکزیت آن در جایی به اسم جمکران قراردارد!
میخواهید تکلیف حزب الله لبنان و شیعیان عراق، حماس و هزار نهضت و جمعیت مورد علاقه من و (انشاء الله!) شما را با استانداردهای تبلیغی شما در نشریه وزین و رایگانتان روشن کنم؟ و میخواهید با همان استانداردهایتان تکلیف آن بنده خدایی را که ۱۴۰۰ سال پیش در حجاز ادعای پیامبری کرد و نامش هم محمد بود و سواد هم نداشت و تازه! برای تمام ابرقدرتهای زمان خودش هم نامه فرستاد، روشن کنم؟
خواهشا از جانب من به آن کارمندان! بگویید که لطفا مقاومت نفرمایند که باز ناچارم چندین و چند لینک و متن و ... را برایشان مستند کنم و از همه بدتر! با وجود کمبود وقت، باید برایشان ترجمه هم کنم!
راستی! عذر تقصیرم را در دیر آپدیت کردن کژراهه بپذیرید. دلیلش بماند برای بعد، فقط همین قدر عرض میکنم که شما در رویاهای من جای دارید، جناب آقای مقدم!
تا نوشته بعد، ارادتمند: سلمان پارسی
نظر دهید