ایلیا «میم» کیست؟

  1. معرفی
  2. آموزگار بزرگ تفکر
  3. آثار توقیف شده

Ostad-Iliyaایلیا رام الله در میان پیروان خود و در نقاط مختلف دنیا به اسم‏های مختلفی شناخته شده است... ظاهر او شباهتی به افراد مذهبی ندارد و خود مؤکداً گفته است که مذهبی و متشرع نیست . وی در باره دین و مذهب آموزش نمی دهد و به سوالات شرعی نیز پاسخ نمی گوید اما با این وجود اکثر تعلیمات او در راستای احیاء معنویت الهی و معرفت باطنی است....

ادامه مطلب

 

Peyman Fattahi- Elia Ramollah 1علم تفکر زیرساخت اصلی دانایی و هوشمندی انسان است... درواقع می‏توان گفت که علم تفکر تکنولژی هوشمندی و روش‏های دانایی است و این موضوع تأثیرات بسیار تعیین‏ کننده و اساسی خود را در حل مسائل (جدای از مقوله اطلاعات) بجا می‏گذارد. از این دیدگاه، با تحلیل شخصیت معلم بزرگ، ایلیا «میم» به نتایج جالبی برمی‏خوریم که به نوعی می‏تواند نمایانگر ابعادی از این تکنولژی هوشمند باشد...

ادامه مطلب

 

 

تا سال 1386 حجم متون تعلیمی او به بیش از 4000 صفحه رسید که در قالب 40 عنوان کتاب گردآوری شده بود. به جز کتاب «جریان هدایت الهی» که حاوی مجموعه سخنرانیهای ایلیا «میم» در سن 23 سالگی است -و در سال 77 با تدوین یکی از شاگردان وی چاپ شد- کلیه کتب تعلیمی وی تحت توقیف دایره ادیان و مذاهب اطلاعات بوده و اجازه انتشار ندارند.فهرستی از مکتوبات تعلیمی استاد ایلیا «میم» که تا سن 33 سالگی از ایشان در دست است عبارتند از ...

ادامه مطلب

 

قصار روز

خطا
  • JUser: :_بارگذاری :نمی توان کاربر را با این شناسه بارگذاری کرد: 266
Category تعالیم تفکری خواندن 4523 دفعه

آشنایی با آموزش‌های تفکر متعالی

 مقدمه

 در طول تاریخ بشر همواره دو جریان فکری وجود داشته که نظام‌های مختلف تفکری زاییده این دو می‌باشند. یکی جریان حقیقت‌گرا و دیگری جریان باطل‌گرا. هر یک از این دو جریان دارای محصولات و دستاوردهایی بوده‌اند و تغییراتی را در زندگی فردی و اجتماعی بشر باعث شده‌اند...
 تفکر متعالی روایتی زنده و متراکم از جریان حقیقت‌گرا می‌باشد که ورای دو رویکرد ظاهرگرایی و باطن‌گرایی است. تفکر متعالی در برابر جریان خودگرا بر خداگرایی) فراگرایی (و در مقابل جزءنگری بر کل‌نگری تأکید دارد. حال به مقایسه‌ای که بین این دو جریان فکری صورت گرفته است، توجه کنید.

«حم»

 تفاوت تفکر انکارگرا و حقیقت‌گرا (تفکر متعالی):

 تفکر متعالی رو به بالاست. جهتش صعود است. براساس حضور الهی و برای آن است و نه در جهت تخریب بالا و آنچه در بالا و از بالاست. حقایق بالایی و باطنی و غیب را می‌پذیرد و برای انکار آن نمی‌کوشد بلکه به پذیرش آن سعی دارد.
 این) تفکر متعالی (می‌گوید تفکر به تنهایی یکی از راه‌هاست و آن(۹) می‌گوید همه راه‌ها تفکر است.
 این تفکر را نوعی هنر می‌داند و آن هنر را نوعی تفکر. این نرم است، انعطاف‌پذیر است و رقصندگی؛ مبارزه‌ای عاشقانه است و کامل‌اندیشی هنرمندانه.
 آن در تلاش است تا به نیازهای نفسانی انسان پاسخ دهد و این می‌کوشد تا پاسخگوی نفس نیازها باشد.
 این باطن‌گراست. به اسرار می‌رود و حقیقت ناشناختنی را می‌جوید و آن ظاهرگراست، فعالیتش در جهت اسرارزدایی و انکار حقیقت ناشناختنی است. آن در جستجوی واقعیت‌هاست نه حقیقت زنده و حاضر.
 این به ظاهر و باطن توجه دارد و اگر باطن‌گراست ظاهرگرا نیز هست و آن متوجه ظاهر است و اگر به ظاهر باطن‌گراست، درواقع به باطن ظاهرگراست.
 بنیاد این، ایمان به) هستی (بی‌نهایت است و آن نمی‌تواند قائل به بی‌نهایت باشد چون بی‌نهایت هر چیزی را در خود می‌بلعد حتی آن را.
 این می‌گوید دانستن پرخطر است و آن می‌گوید دانستگی خوشبختی است. این می‌گوید تفکر لازم است اما کافی نیست و آن می‌گوید تفکر شرط لازم و کافی است.
 این می‌گوید با تفکر بعضی از مسائل را می‌توان حل کرد و از بعضی حوزه‌ها عبور کرد و آن می‌گوید تفکر حلال همه مسائل است و با آن گذر کامل‌شدنی است.
 این می‌گوید اصل، روح تفکر است و آن می‌گوید مهارت در تفکر.
 این انسان را هستی شکل‌پذیر و تبدیل‌شدنی می‌داند و آن شبیه به یک ماشین انسان را می‌نگرد.
 آن بر حافظه تأکید می‌کند و بزرگ ساختن انبارها لکن تأکید این بر کشف است که ندانی تا کشف نکنی.
 این می‌گوید هدف حل مسائل نیست و آن مهم‌ترین چیز را حل مسائل می‌داند.
 در این اخلاق از ارکان تفکر است و آن علم اخلاق را چیزی جداگانه و گاه بی‌ارتباط می‌پندارد.
 این بر کامل‌اندیشی تأکید دارد و آن بر اندیشه. پس این توصیه می‌کند که قضاوت زود است، دیر باید به قضاوت نشست و اگر باید پس به نرمی و آهستگی شایسته است و آن فریاد می‌زند قضاوت؛ قضاوت پی در پی را می‌خواهد، هر لحظه، اگر نه، عقب مانده‌ای.
 این معلم را برای آموختن حیاتی می‌داند و آن اعتقاد دارد که مهم، مواد آموزش است و آموزگار ضروری نیست.
 این تفکر را مهم نمی‌داند، عشق را و معشوق و معبود را مهم دانسته و تفکر را یکی از راه‌های عشق‌ورزی و عشق‌بازی با معبود؛ و برای آن، این حرف‌ها مضحک و خرافات و بی‌اعتبار است.
 این می‌گوید تفکر یکی از قوای روح است و آن روح را نپذیرفته و تفکر را اساسی‌ترین و برترین قابلیت انسان می‌داند.
 این تفکر را عنصری از راه تعالی می‌داند و آن کل راه تعالی.
 این آمیخته به ایمان است و آن ایمان را ضد تفکر می‌داند و بر دوری از آن تأکید می‌کند.
 این زنده است چون از روحِ زنده است و در جهت قصدهای او، و آن مرده است چون قائل به روح زنده نیست.
 آن نزدیک‌بین و جزءنگر است پس خودبینی حاکم بر آن، اجتناب‌ناپذیر است.
 آن به دنبال راحتی نفس بشر است و این به راحتی روح می‌اندیشد.
 آن خواهان گسترش گفتگوها و حرف‌هاست و این درصدد پایان گفتگوها و جهش از حرف‌ها. پس این به سکوت می‌رود و آن به گفتگوی بیش‌تر.
 آن می‌گوید زنده باد من و این می‌گوید زنده باد او در من و در همه.
 آن می‌گوید باید بر همه چیز حاکم شود و این می‌گوید باید به حاکم همه چیز تسلیم شد.
 ...

    «برگرفته از مکتوبات»

آخرین ویرایش در شنبه, 16 فروردين 1393 ساعت 22:51

نظر دهید

0

ما 11 مهمان و بدون عضو آنلاین داریم

FacebookMySpaceTwitterDiggDeliciousGoogle BookmarksLinkedin

عضویت در خبرنامه سایت

captcha 

همه حقوق نزد وبگاه معرفی استاد ایلیا «میم» رام الله محفوظ است © 2016.