نشانه های حقیقی حزب خدا
حزبالله حزب خداست. حزبی که روح آن، مرکز آن و اساس آن خداوند است. حزبالله حزب صالحان است؛ حزب اصحاب خدا، یاران و خدمتگزاران خداوند ... همه خدمتگزاران خداوند و عاشقان الهی، همه کسانی که خدا را میخواهند و او را میخوانند، تمامی افرادی که به فکر تحقق اراده و نظر خداوند هستند، آنانکه نام او را میبرند، به یاد اویند و در ارتباط با او هستند، عضوی از خانواده جهانی حزباللهاند...
خدمتگزاران و محبان الهی همه کسانی که تسلیم خداوندند... همه آنها عضوی از جبهه جهانی حزباللهاند.
حزب خدا و اعضاء حزب خدا دارای علائمیاند. نشانههای حزبالله راستین، همانا نشانههای خداست... حزبالله بشارتدهنده زندگیست. بشارتدهنده نجات و آزادی حقیقی. حزبالله پیوند میزند و جدا نمیسازد. تعادل را برمیگزیند و افراط را رد میکند. او پا بر خودبینی و تعصب باطل میگذارد و چون خردمندان هر سخنی را میشنود و بهترین را میپذیرد و میرود. حزباللهی حقیقی آن نیست که صبح و شب مشغول خرج کردن خداوند است و کارش ریختن آبرو و بیاعتبار ساختن نام خداست. حزباللهی واقعی، آن کسی نیست که خالی از دانایی و معرفت است. او شعاری نمیدهد که از شعور آن تهیست. فریادی نمیزند که از عملش خالی است. او خشک و شکننده نیست. نرم و انعطافپذیر است. به آنچه میگوید عمل میکند. باطنش زیباتر از ظاهرش است. او عضوِ حزب اللهای است که بخشنده و مهربان است. پس به نام خداوند بخشنده و مهربان، میبخشد و محبت میکند و در میان مردم بخشندهترینها و مهربانترینهاست. او عادل است و به نام عدالت رفتار میکند... بر نفس خود فرمانروایی میکند. اندیشه و کلام او عادلانه است زیرا خدای او، رهبر او، مولای او و آنکه به او تسلیم است، به عدالت رفتار میکند. محمد (ص)، حزبالله بود. مسیح و موسی و ابراهیم و نوح و آدم حزبالله بودند...
کار حزبالله سلام دادن است، شفا بخشیدن به روح انسانهاست. آرام ساختن قلبهاست. پیوند امتِ متفرق خداست. صلح دادن است و پرورش صالحان. کار حزبالله آشکاری حضور خداوند است آن چنان که همگان را مجذوب و شیفته خداوند سازد و نه آنکه مردم را از خدا و اسم خدا و سایه خدا فراری دهد. وقتی نسیمش میوزد مردم باید بوی خدا به مشامشان برسد و عشق به خدا را احساس کنند. او نباید باعث خشم خداوندش شود زیرا یاران خداوند سبب خشنودی و رضایت مولای خویشاند. او معنای کار خود را میداند. هسته توخالی نیست بلکه هستهایست که باغ الهی در آن پنهان است. اگر قدمی در ظاهر برمیدارد قبل از آن دو قدم در باطن برداشته. وقتی به یاد میآید سلام و محبت و رحمت به یاد میآید. او نمیجنگد مگر آنکه مجبور به آن شود و اگر جنگید، جنگیدنش برای صلح است. اگر به ناچار واقعی، به خشونتی ظاهری گرایید، خشونت ظاهریش توأم با محبتی باطنی است. این خشونت پرمحبت، داروست و آنگاهی است که برای علاج بیماری، راهی بجز جراحی دردناک وجود ندارد.
حزباللهی راستین برای تحقق تسلیم الهی، برای بازگشت انسان به خداوند و برای بزرگی نام خدا در جهان تلاش میکند...
هر که تسلیم خداست عضوی از حزب خداست. هر که تحت سروری خداست عضوی از حزب خداست...
حزبالله، خدا را در سجاده نمازش پنهان نکرده بلکه هر جا که قدم میگذارد و هر جا که نفس میکشد مانند سجاده نماز اوست. لحظه به لحظه زندگی او نمازگزاری و حرکت کردن برای خداست. او به حزب کسی تعلق دارد که "الله لاالهالاهوالحیالقیوم" خوانده شده پس زنده است زیرا ربّ او زنده است. زنده مانند زندگان رفتار میکند نه بهسان مردگان...
او خدا را و راه خدا را به هزار زبان بیان میکند و نه به یک زبان که ممکن است کسی و حتی خودش هم آن را نفهمد. هماهنگ با زمان و شرایط است و با هر کسی به زبان خودش و به شیوه خودش رفتار میکند، همانطور که خداوندِ او به این طریق عمل کرده است. صد کلمه میگوید لکن در معنا همان انگور را گفته است. هزار نسخه مینویسد اما در پشت همه آنها نوشته شده "لاالهالاالله".
حزبالله وسیلهای در دست خداست... کسی قادر نیست او را بازیچه خود قرار دهد و به بازی بگیرد. او قدرتمند است و قدرتش از اتکاء به پروردگارش است که حامی و پشتیبان اوست اما اقتدار او وابسته به قیل و قالها نیست. او نیروی خود را از ارعاب و تهدید نمیگیرد بلکه از امید دادن و ایمنی بخشیدن گرفته است...
اعضاء یک حزب به رهبر خود، بیش از مردم دیگر شبیهاند و از نشانههای حزباللهی، شباهت او به خداوند است که انسان مثَلالله است. او به خدا نزدیک است لکن نزدیکترینها به خداوند، متواضعاناند پس او اهل تکبر و خودبزرگبینی و من گفتن نیست. خداوند نور است و اصحاب خدا اهل نورند. اهل خدا، بیدارند و از خوابها و چرتهای فراموشی و غفلتزدگی به پا خاستهاند. هوشیار و فهمیدهاند زیرا فهم و هوشیاری به نور حاصل میشود. میبینند و میشنوند و درک میکنند زیرا برخوردار از نور الهیاند پس آنها را نمیبینی که مانند کوران و کران رفتار کنند. میبینند آنگاه قدم برمیدارند، میشنوند و سپس پاسخ میدهند و اگر درک نکنند به قضاوت نمینشینند. جز باطل را محکوم نمیکنند و جز برای تحقق و غلبه حق نمیکوشند.
... حزبالله، خدابین است و خودبین نیست. خود را نمیپرستد و به بهانه پرستش خداوند به تأمین نفسانیات و تمایلات خود نمیپردازد. او خداپرست است نه خودپرست. خودخواهیاش همانا خداخواهی است و خودباختگیاش فقط در برابر خداوند است و بس. حزبالله در هر کار و همه حال با خداست پس خدا با اوست و آنکه خدا با اوست عضوی از حزب خداست.
ایلیا «میم»1 رام ا...
(پیادهسازی و بازنویسی نوار جلسه مورخ 1377/3/18 – در سن 25 سالگی)
حزب ا... _ فرزندان ایلیا
________________________________________
1. استاد ایلیا «میم» رامالله در مناطق مختلف و برای طیفهای مختلفی که ایشان را میشناسند دارای اسامی متعدد بودهاند. پیمان فتاحی، محمد مسیح موسوی، کورش آریانژاد، ایلیاهو هناوی، داود عبدالحی از جمله این اسامی است. طی سالهای گذشته استاد به اسم ایلیا «میم» در سطح جامعه و در میان پیروان خود شناخته شدهاند و به همین نام نیز از ایشان یاد میشود.
نظر دهید