الاهیسم و یوگائیل
به روایت یکی از شاگردان
یکی از مطالبی که توسط دشمنان در بارهٔ ایلیا مطرح میشد این بود که ایلیا مثل معلمان معنوی شرق، همان اندیشههای هندوئیسم، بودیسم، تانترا و یوگا را تعلیم میدهد. این اتهام در حالی مطرح میشد که ایلیا در طول صدها جلسهٔ سخنرانی و آموزشی، هرگز جز در حد چند اشارهٔ بسیار گذرا، در بارهٔ هندوئیسم و یوگا حرفی نزده بود.
در این شایعه ایلیا فردی مشابه سای بابا و بلکه سای بابای سوم یا کریشنامورتی یا راجنیش یا دالایی لاما شمرده میشد و همین فکر در قالبهای مختلفی از جانب دشمنان عرضه میشد. نیت آنها از بیان چنین مسائلی بوجود آوردن فضایی برای برخورد قضایی و قانونی با ایلیا بود. در ایران و بخصوص در سیستم قضایی ایران تصور بسیار بدی از سای بابا، دالایی لاما، راجنیش، لوتر، کریشنامورتی و متفکران مشابه وجود دارد. همهٔ این افراد بدعت گذار و کافر محسوب میشوند. حتی بعضی از آنها چون به بیت المقدس سفر کردهاند و در برابر دیوار ندبه به دعا پرداختهاند، صهیونیست محسوب میشوند، بنابراین اگر بتوان کسی را در این قالبها برای سیستم قضایی معرفی و اثبات کرد، همین موضوع برای محکومیت او یا ایجاد صدها خطر از جانب افراد خودسر کفایت میکند. دربارهٔ کافر و ملحد نبودن این معلمان بزرگ که رهبران معنوی این عصر محسوب میشوند حرفی ندارم زیرا این موضوع در جهان امروز یک واقعیت بدیهی و مسلم است اما میخواهم به واقعیتی که در پشت این مطلب، تحریف شده که «ایلیا فرهنگ شرقی را تبلیغ میکند»، بپردازم.
ما میدانیم که میلیونها نفر در سراسر جهان هستند که یوگا انجام میدهند و مشغولیت بسیاری از این افراد به یوگا و فرهنگ یوگایی به حدی است که عملاً یوگا جایگزین دین و مذهب آنها شده است. این افراد ممکن است مسیحی، بودایی، مسلمان یا یهودی باشند اما وابستگی عینی و ذهنی آنها به یوگا و فرهنگ یوگایی و هندویی تا اندازهای است که جایی را برای دین و مذهبشان باقی نمیگذارد. این قشر عظیم که در همهٔ دنیا وجود دارند با زبان یوگا آشنایی دارند و اعتقادات معنوی خود را به همین طریق دنبال میکنند. ایلیا در ارتباط با این قشر از یکی از روایتهای خاص الاهیسم استفاده میکرد. این روایت یوگائیل نام دارد.
یوگائیل چیزی نبود که ایلیا آن را ابداع کند بلکه یکی از شاخههای الاهیسم محسوب میشد که ایلیا آن را روایت میکرد. مانند دیگر شاخههای الاهیسم معلوم نیست که یوگائیل ابتدا توسط چه کسی بیان شده است اما این تعلیم ابتدا توسط استاد معظم روحالله در هندوستان بیان گردید و سپس توسط ایلیا «میم» تفسیر و تبیین شد.
یوگائیل تلاش دارد که به آموزهها و تمرینات یوگا جهتی الهی ببخشد و سعی میکند یگانه پرستی و توحید را در مرکز فرهنگ یوگایی بازیابی کند. یوگا در حالت امروز خود عبارت است از معنویت منهای توحید و معنویت منهای لااله الا هو (به معنایی که در ادیان ابراهیمی وجود دارد) اما یوگائیل به معنای یوگای بعلاوهٔ خداپرستی است، یوگا بعلاوهٔ لااله الاهو، یوگا بعلاوهٔ خداگرایی. همچنین در یوگائیل (که روایتی شرقی از الاهیسم است) برخلاف آموزههای یوگا که بر تمرینات ظاهری یوگا تأکید میشود، بر ریشهها و بنیادهای یوگا، بر روح یوگا و جوهر آن توجه و تأکید میشود. بنابراین از همان سالها الاهیسم (خداگرایی) برای اهل یوگا و کسانی که اشتغال ذهنی و معنوی زیادی به آموزههای یوگایی و هندویی داشتند از طریق روایت یوگائیل بیان شد.
به گمانم ایلیا علاقهٔ زیادی به معلمین معنوی عصر جدید داشت و آنها را افراد بزرگی میدانست اما این علاقهٔ خاص به معنای تأیید کامل روشهای آنها نبود. از معلمین عصر حاضر او به راما کریشنا، سای بابا، دالایی لاما، راجنیش، پرابهوپادا، پال توئیچل و بقیه علاقه داشت اما یکی از مسائلی که دربارهٔ آنها مطرح میکرد فقدان وضوح خداگرایی و نامعلوم بودن پیام توحید (لااله الا هو) و بعضی از ابعاد کلام خدا در آموزههای بعضی از آنها بود. او دالایی لاما را به دلیل تأکید او بر پیام صلح، راما کریشنا را به دلیل پیامی که از عشق الهی و گذر از قالبها در جهان اشاعه داده بود، راجنیش را به دلیل پویایی تفکر، پرابهوپادا را به دلیل تبلیغ وسیعی که در بارهٔ خدمت عابدانه داشت (...) میستود... [۱]
ایلیا برای جهت دهی به تعلیمات معنوی عصر حاضر، برای جهت دهی به انواع جریانات معنوی، علاوه بر تعمق و تفهیم الاهیسم و تمرکز بر اصل خداگرایی و تسلیم الهی، از شیوهٔ پیوند تمدنی استفاده کرد. الاهیسم برای مشتاقان تعلیمات یوگا به صورت یوگائیل معرفی و تبیین میشد. این به معنی پیوند طریقهٔ یوگا با پیام لااله الا الله بود. ایل که ریشهٔ لغت الله و الهی است در فرهنگ معنوی به معنای خداست و یوگائیل معنای یوگای الهی را میدهد...
«بدون تغییر چیزها و صرفاً با تغییر جهت آنها، نتایج آنها عوض میشود.»
در یوگائیل عمیق ترین و ناب ترین تعلیمات یوگا و هندوئیسم مورد توجه قرار میگیرد با این تفاوت که همهٔ این تعلیمات قطبی شدهاند. همهٔ آنها بر اساس نام خداوند و در نام خداوند است و یگانه پرستی و پرستش خداوند زنده در تک تک آن آموزهها وجود دارد. ایلیا معتقد بود که یوگائیل را میبایست صرفاً در ارتباط با کسانی که ما به آنها میگفتیم یوگازده مطرح کرد. دورههای یوگائیل تا جایی که میدانیم هرگز بطور رسمی در ایران برگزار نشد. مناسب ترین محیط بیانی تعلیمات یوگائیل کشورهایی بود که یوگا و آموزههای هندوئیسم در آنها غوغا میکرد. کشورهای اروپایی یا کشورهایی مانند آمریکا، کانادا و خود هندوستان.
یوگا به شکل معمول آن، ظاهراً و برای اکثر تمرین کنندگان و افراد غیرمتبحر، امری غیرمذهبی و لائیک محسوب میشد اما یوگائیل بر این اندیشه تأکید داشت که روح آموزههای یوگا همان یگانگی خداوند و اتصال به خداست. چند بار که در این باره صحبت شد، بعضیها به این باور رسیدند که عنوان تعلیمات ایلیا یوگائیل است اما یوگائیل در واقع تبیینی از الاهیسم در بُعد یوگا (که تقریباً همهٔ دنیا را فرا گرفته بود) محسوب میشد.
من یادم نمیآید که در سخنرانیها و جلسات رسمی که ایلیا در اینجا داشت صحبت قابل توجهی را در بارهٔ یوگا و هندوئیسم داشته باشد اما تعلیمات یوگائیل در مواجهه با قشری که گفتم بارها بیان شد.
مرسوم ترین و شناخته شده ترین وجه فرهنگ هندویی و یوگایی که در همهٔ دنیا وجود دارد قائل به چندخدایی است. گاهی تعداد این خدایان به قدری زیاد میشود که از برکردن نام و مشخصات همهٔ آنها جزئی از مهارتهای معلمین هندو محسوب میشود. خداوند باران، خداوند آتش، خداوند ویرانی، خداوند سازندگی، خداوند عشق، خداوند دانش و دهها خدای دیگر از جملهٔ این خدایان محسوب میشوند. در بهترین حالت، ما با سه خدا مواجه هستیم که عبارتند از ویشنو، شیوا و برهما. تمرینات مختلف یوگا مسیرهای مختلفی را طی میکنند و مسیر هر کدام از این تمرینات به یکی از این خدایان ختم میشود مثلاً تمریناتی هست که به خداوند دانش (ساراسواتی) ختم میشود یا تمریناتی که در ارتباط با الههٔ مادر (کالی) است. تفاوت عمدهٔ یوگائیل با یوگا در همین است. یوگائیل همهٔ یوگیستها و هندوها را به کنار گذاشتن این تعدد خدایان و خدایان متعدد دعوت میکند و با حفظ همان آموزههای مبنایی یوگا و هندوئیسم آنها را به پرستش خداوند یگانه و زنده رهنمون میشود.
«حقیقت یگانه اصل ثابت است و این اصل در هر زمان و مکان به تناسب شرایط آشکار میشود.»
«یوگا راهیست برای یگانگی. و یگانگی خورشید و ماه[۲] تعبیری است از یگانگی روح و تن و اتصال روح به خداوند. یوگیستهای اصیل، انسانهایی یکتاپرست بودهاند و فقط خداوند زنده و واحد را میپرستیدند. از این رو به آنان یوگی گفته میشد. آنها تسلیم خداوند بودند و در زیر یوغ خدمتگزاری قرار داشتند. به واقع، همی کسانی که بر اساس اصل «یکی» زیستهاند، زندگی یوگایی داشتهاند و یوگی بودهاند. و البته بسیاری از این یوگیستها، مربوط به خارج از هند و هیمالیا بودهاند. به این معنا، اکثر بزرگان باطنی که در زمین زیستهاند یوگیست بودهاند. بیشتر انبیاء و کسانی که با جدیت تمام در جستجوی خداوند بودهاند. همی کسانی که با وفاداری و عاشقانه از خداوند پیروی کردهاند، به یوگای واقعی اشتغال داشتهاند و یوگیست بودهاند. یوگائیل یک اسم است. این اسم که ریشه اش در زبان مادر است، بیش از هر جای دیگر در هند استعمال شده اما این به آن معنا نیست که همی یوگیستها هندی بودهاند. بعدها، راه یگانگی با همین نام مشهور میشود زیرا اکثر مبلغان آن در عصر جدید، زادی شرق بودهاند. اما این به معنای یک انحصار نیست. اگر در یک کشوری برای احوال پرسی سلام رسم است، این دلیل نمیشود که سلام کردن یا حتی کلمی سلام خاص مردم آن کشور باشد. غالباً این طور بود که پیروان یوگیستهای کهن سعی میکردند با تقلید از حرکات مرشد خود و دقت در روش زندگی آنان، روشی را ابداع کنند که اساتیدشان از طریق آن به نتیجه رسیده بودند؛ از این رو روشهای مختلف یوگا پدید آمد. اما تعجب است که با وجود این همه روشهای مختلف ظاهری یوگا، قرن هاست که به ندرت یک یوگیست حقیقی در زمین ظاهر شده و اکثر کسانی که چنین تابلویی دارند فقط تابلوی آن را دارند و دکان یوگا باز کردهاند و البته چیزی از یوگای حقیقی، یوگایی که به یگانگی منجر میشود و نشانههای یگانگی با روح جهان را آشکار میسازد، در خود ندارند. واقعیت روشهای مختلف و قارچی یوگا این است که اینها اساساً یوگا نیستند، اینها یوگاهای مجازی و بدلی اند. فیلم یوگا هستند نه یوگای مستند و زنده. لکن این به معنای فریب کار بودن معلمان و پیروان یوگا نیست. بیشتر آنها دروغ گو و فریب کار نیستند بلکه انسانهایی سادهاند که واقعاً خدا را دوست دارند اما خود را گرفتار اوهامی کردهاند که اگر جنسش ظاهراً مادی و این دنیایی نیست، ولی چه بسا پیامدهای مشابهی را داشته باشد. یوگاهای غیر اصیل، ممکن است بتوانند تأثیرات مثبتی را در سطح جسم و روان انسان پدید بیاورند ولی من در این جهان هنوز یکی از مدعیان یوگا را ندیدهام که از طریق روشهای مجازی به نور و روح الهی رسیده باشد یا نشانههای چنین دریافتی را داشته باشد. و آنها را که دیدهام، با آنکه به معنای واقعی یوگیست بودهاند اما بدون آن که به عنوان یوگیست شناخته شوند، در راه یگانگی قدم میزدند. بعضی از آنها چیزی از یوگای هندی و از آن همه جزئیات عجیب و غریب نمیدانستند. وقتی کسی با تمام وجودش در حال انجام کاریست، وقتی کسی با تمام توجه اش در چیزی غوطه ور است، وقتی انسان واقعاً عاشق کسی یا چیزی میشود، در همی این حالات او یک یکتاپرست واقعی است. یک یوگی اصیل است. او ممکن است هر کسی باشد یا هر شغلی داشته باشد. میتواند یک باغبان یا نقاش باشد یا کارگر ساده. هر کاری با عشق و توجه انجام شود، یک حرکت یوگایی واقعی است.
هر انسانی که خود خودش باشد یک یوگیست واقعی است. و هر کسی که زندگی اش را بر اصل یکی، بر حقیقت یکتا استوار سازد او یوگیست حقیقی است…[۳]
یوگائیل به معنای یوگای الهیست. یوگایی که مستقیماً متوجه خداوند و بر اساس حضور زندی خدا و تسلیم الهیست. ایل نام خداست. نام خدایی که ابراهیم و یعقوب و موسی و عیسی و محمد آن را میپرستیدند. الهه نیز از ایل (الاه) گرفته شده …
و یوگائیل نمادی است از دو جریان اصلی خدا گرا در شرق و غرب.
کلمی یوگا بعنوان نمایندی آن تفکر شرقی که عمدتاً بر اساس یافتهها و شهودات حکمای هند استوار بود و ایل جریان خداگرائیست که غرب زمین[۴] را و حتی غرب امروز را فرا گرفته است؛ ادیان ابراهیمی. و البته این دو جریان بعدها در هم فرو رفتند. تفکر شرق تا اعماق غرب نفوذ کرد و تفکر غربی نیز به اعماق شرق راه یافت. یوگائیل نماد پیوند تمدن باطنی غرب و شرق است.
یوگاهایی که در بین مردم مشهور است میتواند موضوعات مختلفی داشته باشد. جسم انسان، تنفس، حرکات بدن، حیوانات و اشیاء، سنگها، نقشها و صداها و چیزهای دیگر اما در یوگائیل مبنای واحد، خداوند متعال است. توجه مستقیماً بسوی اوست. یوگائیل تمرین و تجربه و تحقق تسلیم الهیست. اساس آن، تسلیم به خداوند حی و حاضر است. یوگا یکی را زیستن است لکن در یوگائیل آن یکی فقط خداوند یکتاست و نه دیگری. وقتی یوگا شکلی ورزشی، هنری یا عبادی به خود میگیرد ممکن استهمچنان یوگا باقی بماند یا نماند اما اگر یوگائیل شکلی هنری یا غیر هنری به خود بگیرد همچنان تسلیم و خدمتگزاری به خداوند است زیرا وقتی که از معنای تسلیم و خدمت تهی میشود، هر شکلی هم که باشد دیگر یوگائیل نیست. یوگائیل، یگانگی با خداوند است و یگانه زیستن؛ یگانه بودن و یک راه را رفتن. وقتی که همه را در یکی تجربه کردی و آنگاه که توانستی که یکی را در همه تجربه کنی، تجربه تو از یوگائیل کامل خواهد بود. یوگائیل، تسلیم به خدایی است که یکتاست و کسی که تسلیم خداوند یکتا میشود خود به یکتایی میرسد و یگانگی را در مییابد و یکی را مییابد.»
________________________________________
[۱] وحدت و یگانگی انسانها صرفنظر از اینکه مذهبشان چیست و آشنایی انسانها با یک خدای واحد به عنوان منشاء اصلی همه مذاهب و ادیان است. ساتیا سای بابا
«خدا واحد است، خدا عشق است، خدا در معبد، مسجد، بیرون و همه جا حاضر است. افراد بشر در چشم پروردگار یکسانند. آنان به یک طریق به دنیا میآیند و از دنیا میروند. بندگی، مرید پروردگار بودن و خدمت به نوع بشر بدون توجه به نژاد، عقیده و رنگ، وظیفه هر انسانی میباشد». گورو نانک
«من عقیده دارم که تورات و انجیل و قرآن به میزان وداها الهامات الهی دارند و مقدس هستند. من همان خدا را که در کتاب مقدس هندوان میشناسم، در قرآن هم میبینم.» گاندی
«برادران و خواهران عزیز من! شما همه اولاد یک مادرید؛ روح خداوند یکسان در درون همه وجود دارد؛ سعی کنید به او بیندیشید و تنها تسلیم اراده توانا و قدرتمند او باشید؛ ذهن خود را با مسائل جزیی و بی اساس مشغول نکنید، در عوض آن را از اسماء مقدس پروردگار اشباع کنید. کسی که تنها نسبت به عقاید و افکار خودش تعصب نشان دهد هرگز قادر به درک خداوند سبحان که حقیقت مطلق است نخواهد بود؛ خداوند را از درون یکدیگر جستجو کنید.» ساتیا سای بابا
[۲] در یک معنا، یوگا به معنای یگانگی خورشید و ماه و به عبارتی یگانگی قدرت شاکتی و شیوا در درون انسان است.
[۳] «وقتی تو خودت هستی، آنگاه است که میتوانی حقیقتاً همان بشوی که هستی. وقتی خودتی، این آغازیست برای خدا را دیدن و خدا را بودن. خود بودن تو شروع راستگویی و بودن و طبیعی بودن تو است...» ایلیا «میم»
[۴] غرب بودن سرزمین عبرانیان (که محل تولد و شروع رسالت ادیان ابراهیمی بوده است) نسبی است و به تناسب شرق بودن هندوچین میباشد. از طرفی ادیان ابراهیمی (بویژه مسیحیت) جهان غرب را به تسخیر درآورده است.
نظر دهید