ازدواج هماهنگ و درسهای استاد
به روایت ال یاسین
یکی از تعالیم و آموزههای ویژه و منحصر به فرد استاد ایلیا «میم»، تعالیم مربوط به ازدواج است.
گرچه ازدواج، مقولهای است که تقریباً در همه دنیا، و در هر قوم و فرهنگی، بدان توجه شده و تعداد صاحبنظران و پژوهشگرانی که به آن پرداختهاند کم نیست و تنوع و تعدد نظریات و راهکارهایی که برای انتخاب همسر و زندگی مشترک ارائه دادهاند نیز زیاد است، اما تقریباً همه این نظرات فاقد سه ویژگی مهم و اساسی هستند. این سه ویژگی مهم عبارتند از: مکان شمول بودن، زمان شمول بودن و مطابقت با آموزههای الهی.
به همین دلیل، دامنه تأثیر خروجیها و نتایج نظرات ارئه شده، عمدتاً وابسته به فرهنگ، مکان و زمانهای مشخص بوده و نمیتواند برای همه افراد در هر زمان و در هر مکان، قابل استفاده باشد، لذا ضمانت اجرایی آنها هم از یک سرزمین به سرزمین دیگر یا از یک مقطع زمانی، به زمانی دیگر، مخدوش یا زائل میشود.
از این مهمتر آنکه، حتی در یک زمان و مکان ثابت نیز این نظریات، برای همه افراد کاربرد نداشته و فرمولهای لایتغیری که ارائه میدهند با توجه به تفاوتهای فردی، قادر نیست همه طیفهای انسانی را پوشش دهد، در نتیجه تبعیت از آنها، برای همه افراد، میسر و کارساز نبوده حتّی ممکن است هلاک کننده یا آسیبزا باشد.
من، چه به عنوان یک روانشناس، که سالها سابقه کار با زوجهای جوان را داشته و چه به عنوان پژوهشگری بیطرف که همراه با تیم پژوهشی، تحقیقات پردامنهای بر انواع نظریههای مرتبط با ازدواج داشته است، بیشتر نظریههای موجود غربی یا شرقی، علمی یا غیرعلمی، کهن یا جدید و... را مطالعه و بررسی کردم اما به نظریهای دست نیافتم که برای همه افراد، در تمام زمانها و مکانها برقرار بوده و کاربرد داشته باشد.
بعضی از نظریات طرفدار ازدواج بودند، برخی طرفدار تجرد و رهبانیت. بعضی ازدواج موقت و ازدواج متعدد را به شدت مردود دانسته و برخی حتی طرفدار چند همسری زنان بودند! مؤلفههای انتخاب همسر نیز بسیار متفاوت و در عین حال نامتناسب با برخی طیفها عنوان میشوند. عدهای به مؤلفههای ظاهری و وابسته به غریزه بسنده کرده، برخی دیگر طرفدار زندگی مشترک قبل از (یا بدون) ازدواجند. برخی نیز با وسواس زیاد تعداد زیادی فرمول برای سن، خانواده، فرهنگ، شغل، تحصیلات و... طرفین را کنار هم میچینند و گروهی دیگر هوادار روابط جنسی آزادند و در این بازار آشفته که گاه بسیار سطحی و گاه بسیار سختگیرانه به ازدواج میپردازد، تکلیف تفاوتهای فردی هرگز روشن نمیشود در حالیکه در شرایط واقعی، گاه با افرادی روبهرو هستیم که ویژگیهای شخصیتی و نوع و کیفیت برقراری رابطه آنها با جنس مخالف به گونهای است که اصلاً با «ازدواج» همخوانی ندارند و نیز با زنان و مردان زیادی روبهرو هستیم که گرچه با نفس ازدواج همخوانی دارند، اما به دلیل انتخابهای ناپخته و اشتباه، درگیر مسائل بیشمار ناشی از زندگی مشترک با همسرانی شدهاند که به هیچ وجه جفت مناسبی برای آنها نیستند.
بسیاری از کسانی که نقش همسر را ایفا میکنند، حتّی معنای ازدواج و همسری را نمیدانند و هرگز تجربه و دانش لازم، برای ادامه زندگی مشترک را کسب نکرده و متأسفانه هدف مشخصی را در زندگی و در زندگی مشترک، دنبال نمیکنند. در واقع اکثر اینها، چه ازدواج برایشان مناسب باشد و چه نامناسب، شناخت صحیحی نسبت به خود و نیازهای حقیقی خود ندارند و با دلایل سطحی وارد ازدواج میشوند. متأسفانه کتب روانشناختی و جامعه شناختی نیز، کلیدی برای «ازدواج، بله یا نه؟» به دست نمیدهند و در نهایت، تنها بعضی از افرادی که دچار اختلال یا برخی بیماریهای روانیاند را به دلیل پیشگیری از آسیبهای بعدی، از ازدواج منع میکنند.
غیر از اینها، بیشتر نظرات موجود، همانطور که اشاره شد، یا ازدواج را دربست میپذیرند و آن را باعث سلامت فرد و جامعه میدانند و یا دربست رد میکنند و تجرد، رهبانیت یا روابط جنسی آزاد و بدون عهد ازدواج را پیشنهاد میدهند و در نتیجه نمیتوانند برای همه افراد پاسخگو و راضی کننده باشند. در حالیکه تفاوت عمده نظریه استاد ایلیا «میم»، با سایر نظریهها، در عین پوشش دهندگی و پاسخگویی به همه آحاد انسانی است، و به زمان و مکان خاصی تعلق ندارد.
نظریه استاد درباره ازدواج، بر مبنای دکترین هماهنگی تبیین شده است. نظریه فراگیری که از طریق آن میتوان به مسائل مختلف انسان پاسخ داد و اتفاقات گوناگون زندگی را تفسیر کرد. چنین نظریههای فراگیری را میتوان نوعی جهان بینی (ثانویه) دانست که بر پایه آنها، تبیین بایدها، نبایدها و چگونگیها، در زندگی انسان میسر میشود.
براساس تئوری هماهنگی، برای همه مسائل بشر (تأکید میکنم، همه مسائل بشر) میتوانیم «پاسخی هماهنگ» معلوم کنیم. مطابق این نظریه، هماهنگی، یکی از اصلیترین قوانین طبیعت و کائنات است و از مهمترین عوامل موفقیت در هر کاری، محسوب میشود.
مطابق دکترین هماهنگی، ازدواج نیز امری است غیر قطعی و غیر مطلق، نسبی و تابع شرایط، که میتواند ضروری یا غیرضروری و سازنده یا تخریب کننده باشد، و این بستگی دارد به مؤلفههای مختلفی که شرایط را میسازد. یعنی بستگی دارد به فرد، زمان، مکان، قصدها، روشها و غیره؛ و موفقیت در ازدواج هم، به هماهنگی آن بستگی دارد و تابع شخصیت، هدفها، شرایط، زمان و روش و... طرفین است، به همین دلیل برای برخی ضروری و سازنده است و برای بعضی غیرضروری یا مخرب، و حتی برای یک نفر ممکن است امروز غیرضروری باشد اما یک سال دیگر کاملاً ضروری بشود. همچنین ممکن است انواع خاصی از ازدواج برای کسی مناسب باشد که برای دیگری مناسب نیست. مثلاً برای یک نفر ازدواج موقت مناسب است و برای دیگری ازدواج دائم و همین طور الی آخر.
همانطور که ملاحظه میشود این نظریه علاوه بر فراگیر و بنیادی بودن، این قابلیت را هم دارد که انسان را فرموله نکند، برای همه یک حکم ثابت و یکسان صادر ننماید، انسانها را روباتهای مشابه با برنامهریزی غیرقابل تغییر نبیند، به جای ظاهرگرایی به روح و باطن انسان بپردازد و نیازهای اصیل و حقیقی روح انسان را مدنظر قرار دهد.
ازدواج را هم یک پیوند بیروح و مرده نداند و آن را محدود به جاری شدن صیغه عقد، برقراری روابط جنسی و حتی روابط عاطفی نکند و بسیار وسیعتر و عمیقتر، و در سطح ممزوج شدن روح دو نفر بدان نگاه کند. ممزوج شدنی که میتواند به سکوی پرتابی برای ارتقا و رشد طرفین، یا خدای ناکرده به تخریب روح آن دو منجر شود.
به همین دلیل به جرأت میتوان گفت این نظریه، در بین تمام نظریات موجود، تنها نظریهای است که در تبیین ازدواج؛ نه تنها به تفاوتهای فردی، که به تفاوتهای روحی انسانها بها میدهد. باطن و حقیقت رابطه و پیوند در ازدواج را میشناسد و تأثیر ازدواج را بر سرنوشت، روح و کمال آدمی، بر همگان آشکار میکند.
استاد در همه موضوعات پیرامون ازدواج، آموزههایی دارند از جمله: ازدواج، آری یا نه؟، ازدواج موفق و ناموفق، همسر هماهنگ و چگونگی همسریابی، مسائل قبل (و در آستانه) ازدواج، هنگام ازدواج، بعد از ازدواج، روابط قبل از ازدواج، زمان و شرایط ازدواج، شناسایی وضعیتهای اشتباه در روابط قبل از ازدواج... ، جدایی و مسائل آن، بچهدار شدن و مسائل آن، مسائل و راه حلهای زندگی مشترک، ازدواجهای غیر معمول (مانند چند همسری، ازدواج موقت و...) و راه حلهای موازی ازدواج و بالاخره، فراروی از ازدواج.3
* مهمتر از اینکه ازدواج کنی یا نه پاسخ این سؤال است که بدانی چه کسی با چه کسی ازدواج میکند و محصول این ممزوج چیست؟
* در انتخاب همسرت خودنهانیاش را ببین نه خودنماییاش را که اکثر فریب خودنماییها را میخورند.
* ازدواج میتواند همه چیز را در زندگی تو تغییر دهد حتی خدایی را که تو برای خود داری. وقتی به خانه ات آمد گوشهایت همیشه آن را میشنوند اما او به تو گوش نمیدهد مگر وقتی که هنوز آنرا ندیدهای.
* همسری، همدستی نیست پس با کسی که صرفاً میتواند همدست تو باشد و همکار خوبی برایت باشد ازدواج نکن. همسر تو میتواند هم دست تو باشد اما هم دست تو به صرف هم دستی اش نمیتواند همسر تو باشد. همسر تو حتماً همراه و همسفر تو در زندگی است اما همسفر تو در زندگی حتماً همسر تو نیست...
* رابطه جنسی بین دو نفر به رابطه میان دو سرنوشت منجر میشود. زیرا آن به معنای پیوند سرنوشت است و این پیوند به شراکت طرفین در تقدیرات منجر میشود. هر یک در نورها و تاریکیهای دیگری، در تأثیرات پیشین و پسین خوب و بد، در امکانات و ضد امکانات دیگری سهیم میشود. این شراکت تقدیری مانند زنجیر خوردن و بسته شدن دو نفر به همدیگر است. آنها و آنچه بر هر یک واقع میشود، تا پایان جریان زندگی در این جهان و جهانهای دیگری به دیگری تأثیر گذار است. حال این اثرات ممکن است سازنده باشد یا مخرب اما غالباً مخرب و مختل کننده است. مگر آنکه ارتباط جنسی هماهنگ رخ داده باشد.
* وقتی رابطه (جنسی) میان دو نفر که با یکدیگر هماهنگی ندارند اتفاق میافتد این مثل آنست که دو درخت غیر پیوندی را به یکدیگر پیوند بزنید. نه تنها پیوند این دو، اتفاق نمیافتد بلکه ممکن است دو درخت خشک شوند و زندگی خود را به تدریج از دست دهند؛ و یا شاید، این پیوند خود را در تغییرات ناهنجار و سرطانی متجلی سازد. درخت را به بیماری کشندة ظاهری یا درونی مبتلا کند و میوه و وجود آنرا فاسد و تخریب کند.
* بعضی از مواد را اگر با یکدیگر ترکیب کنید برآیند تأثیرات آنها بر یکدیگر خرابی است این آن را فاسد میکند و شاید آن هم این را. بعضی غذاها را اگر با هم بخورید، تأثیر خوب آنها بسیار بیشتر است بعضی دیگر، اگر با هم خورده شوند اثری مسموم کننده و حتی کشنده دارند. رابطه، رابطة جنسی و ازدواج هم همینطور است.
* ازدواج، یکی از فرصتهای فرارَوی از خود و کنار گذاشتن خودخواهی است، اما بیشتر تجربه کنندگان، آن را به عنوان فرصتی برای خودخواهیهای بیشتر میبینند و در آن خودبینانه تر از قبل عمل میکنند.
* با کسی ازدواج نکن که تو را صرفِ خود یا دیگر خیرها کند و از خدا بازدارد حتی اگر همسر مناسبی برای تو باشد. اما اگر او توانست تو را به خدا مشغول کند و از خود بازدارد ازدواج با او برکت است.
* ازدواج با یک نفر، ازدواج با سرنوشت او و شریک شدن در همه مسائل و نتایج اوست.
منبع: کتاب آمین (جلد ۱)
نظر دهید