استاد ایلیا «میم» رام الله

... ارادهٔ الهی را بپذیرید تا پذیرفته شوید... «بگویید لا اله الاّ اللّه و رستگار شوید» چنان گفتنی که از قلبتان برآید... آگاه باشید که روح خدا در وجود شماست پس بایستید و به خود بازگردید... ای انسان خاکی بس است، بس است... رها شوید، رها شوید، از قید من‌ها رها شوید، داشتنی‌ها را دور بریزید، سبکبار باشید تا به پرواز درآیید، دیروز و فردا را به دور افکنید تا امروز از آنِ شما باشد... عشق را دریابید تا آرامشی ابدی شما را دریابد... بازگردید تا ببینید، بازگردید تا بشنوید، بازگردید تا به شما بازگردد... تأخیر مکنید زیرا فرصتی نیست، به فردا امیدوار نباشید زیرا حجّت بر شما تمام شده، به زودی خواهد آمد زودِ زودِ زود، صدای او می‌آید، بشنوید، بشنوید... دوست بدارید، دوست بدارید، دوست بدارید... خالی شوید، خالی شوید از دانستگی‌ها و داشتنی‌ها، از گذشته‌ها، از هوس‌ها و آرزوها، از خودخواهی‌ها و خودبینی‌ها، از منی‌ها، خالی شوید تا روشنایی عشق، هدایت شما باشد... مگر جز اینست که قلب‌هایتان با یاد او آرام می‌شود پس به یاد آورید، به یاد آورید... پیام مرا نه از گفتار من بلکه از درون خود بشنوید، پیام من ندای وجدان شماست پس خوب به وجدانتان گوش کنید تا پیام مرا دریابید... ای جویندگان، به عشق بیایید گمشدهٔ شما اینجاست، بیایید... ای هدایت‌شدگان، ای آگاه شدگان، خفتگان را بیدار کنید تا بیدارتان کنند... وفا کنید، وفا کنید بر آنچه عهد بسته‌اید وفا کنید به یاد آورید عهدتان را... آگاه شوید که او بر شما ناظر است پس حیا کنید، حیا کنید ... آن کیست که به عشق آمد و رستگار نشد؟ بگویید، آن کیست که تسلیم شد و عشق را نیافت؟ بگویید... ای دوستان، غافل مباشید که در حال امتحان هستید، آگاه باشید که این دنیای فانی آخرین امتحان شماست، این آخرین مهلت است، آگاه باشید، خوشا به حال آنان که سرافراز بیرون آمدند... ای منکران به کجا می‌روید، مگر جز اینست که به او بازمی‌گردید، پس توبه کنید، توبه کنید... ای مردگان زنده‌نما بیدار شوید زیرا ظهوری الهی در پیش است، ظهور چه نزدیک است بیدار شوید، خواب شما مرگ شماست بیدار شوید... ای دنیاپرستان به دنبال چه می‌گردید؟ تسلیم که هستید؟ به کجا می‌روید؟ افسوس که نمی‌دانید، همانید که تسلیم آنید، تسلیم او شوید تا چون او باشید... چه می‌خواهید؟ مگر نمی‌دانید که کلید آرزوهایتان به دست اوست... راه شما در قلب شماست، ارادهٔ الهی را در قلب خود ببینید و از راه آن بروید، این عهد شماست ای عهدشکنان... بدانید که هر راهی جز تسلیم کفر است بیرون بیایید از شرکتان، بیرون بیایید ای مشرکان بظاهر مؤمن... ای خستگان از دنیا بشنوید زیرا به زودی فرصت‌ها به پایان می‌رسد، ظهور چه نزدیک است مهیا شوید، برای استقبال مهیا شوید... به کجا می‌روید ای ره‌گم‌کردگان، ای بیخبران مگر دنیاپرستی جز اندوه و پشیمانی ابدی است پس رهایش کنید، دست از این بازی‌های غم‌انگیز بشویید... به خود آیید، به خود آیید ای فراموش‌شدگان ای از خود بیخبران به هوش آیید، به هوش آیید... بیدار شوید و زمینیان را از خواب مرگبار بیدار کنید... مِهر او بر شما بی‌حدّ است از چه می‌ترسید؟ کجاست آن عاشقی که معشوق خود را بیازارد؟... کلام من بیداری است. فنا و تولد است. کلام من حقیقت و روشنایی است. کلام من عشق است و بس... تردید نکنید مقاومت نکنید بگذارید بیدارتان کنند... دل‌هایتان را پاک کنید تا پیام مرا دریابید... ای شکاکان بازی بس است شکتان در حقیقت بازی مرگ است... مژده باد بر شما ای ایمان‌آورندگان، مژده باد بر شما ای تسلیم‌شدگان، مژده باد بر شما ای اصحاب خدا، مژده باد بر شما ای خدمتگزاران، مژده باد بر شما ای عاشقان... ظهور نزدیک است و پیوند با خدا عاقبت شماست، رهایی از آن شماست و خانهٔ شما در قلب خدا... شاد باشید ای تسلیم‌شدگان زیرا شمایید رستگاران، شاد باشید ای ایمان‌آورندگان زیرا به عشق می‌روید، شاد باشید ای عاشقان زیرا وصالتان نزدیک است... تأخیر مکنید مبادا قلب‌هایتان را مُهر بزنند. آنگاه نخواهید دید و نخواهید شنید، بترسید از خشم پروردگار حاضر، بترسید... افسوس ای گمراهان افسوس که حرف‌های مرا نمی‌شنوید و حقیقت را نمی‌بینید... انکار می‌کنید ارادهٔ الهی را؟... افسوس که رنج و عذاب ابدی از آنِ شماست ای طاغیان... بس کنید ای تکذیب‌کنندگان، بدانید که درها برروی شما بسته شدند... بپرسید که هستید؟ به کجا می‌روید؟ از کجا آمده‌اید؟ چه می‌کنید؟ بپرسید... کجایید ای دنیاپرستان؟ کجایید ای تکذیب‌کنندگان؟ چه زود رفتید، چه زود. افسوس که بازگشتی نیست... مرگ نزدیک است، چه نزدیکی. بنگرید تا کمینش را دریابید، بدانید که مرگ پایان فرصت‌هاست پس بازگردید قبل از آنکه مرگتان فرارسد... فرصتی نیست، فرصتی نیست، فرصتی نیست... آزاد شوید ای زندانیان، آرام شوید ای مضطربان... بمیرید ای عاشقان...

 منبع: کتاب جریان هدایت الهی