شاهِ خفته
وضعیت زندگی انسان به پادشاهی میماند که در خواب است. پادشاه، در خواب، هویت و مقام خود را که پادشاهی و فرمانروایی است، فراموش میکند. پادشاه خواب میبیند که دیگر پادشاه نیست. ضعیف و ناتوان گشته، محتاج و فقیر شده، دیگر خبری از آن همه قدرت و جلال نیست، میبایست مانند ضعیفان و محرومان زندگی کند. در رؤیای خود آرزو میکند که ای کاش پادشاه میبود و زندگی شاهانه داشت. غافل از اینکه در حقیقت، هم پادشاه است و هم از زندگی شاهانه بهرهمند، تنها در خواب و غفلت است.
طبیعی است که پادشاه بر اثر این رؤیاهای آزاردهنده رنج بکشد، افسرده و مضطرب شود و بر اثر این رؤیاهای گاه شادکننده و گاه ناراحتکننده، دمی خوشحال و دمی در رنج و اندوه باشد. حتّی ممکن است پادشاه در رؤیاهای خود برنامهای را برای رسیدن به مقام و هویت پادشاهی (طبیعت الهی) طراحی و طی کند. در این صورت برای رسیدن به پادشاهی (دروغین و توهمی (خود به سالها وقت نیاز دارد. در رؤیای خود (در عالم توهّم)(راه پادشاهی را میپیماید، فرصت و نیروی خویش را بیهوده هدر میدهد. زیرا اگر بر فرض موفق هم شود و در رؤیای خود به پادشاهی دست یابد، باز هم شکست خورده و تنها به تصویری سرابگونه و پوچ دست یافته است.
به نظر شما برای اینکه این پادشاهِ در خواب (انسان با طبیعت الهی) دوباره به مقام پادشاهی خود دست یابد و دوباره زندگی شاهانه را تجربه نماید، چکار باید بکند؟
برای اینکه پادشاه به لحظههای ناپایدار رنج و لذت، شادی و اندوه، پستی و بزرگی خود پایان دهد، چکار باید بکند؟...
بسیاری از مکاتب بشری چنانند که گویی راه حلشان اینست که این پادشاه خوابیده در رؤیاهای خود مراحل پادشاهی را طی کند، برای آن زحمت بکشد و کوشش کند تا بلکه در رؤیای خود به پادشاهی نایل شود. امّا اگر بر فرض بتواند در رؤیاهای خود چنین مراحلی را طی کند، آیا این پادشاهی ارزشی دارد؟ آیا چیزی جز شکستی بزرگ است؟ زیرا حدّاقل مرگ، او را بزودی از این رؤیا بیرون میآورد و پادشاه در مییابد، آن زمان که باید بیدار میبود، خفته بود...
آنها حتماً برای حل رنجها، فشارها و گرفتاریهایی که در عالم توهّم و رؤیا، پادشاه با آنها رو به روست، راه حلهایی را هم پیشنهاد میکنند. مثل دهها و صدها راهحلی که جاهلان عالمنما برای حل مسائل انسان ارائه دادهاند.
راهحل یک چیز است و آن بیدار شدن از خواب.
امّا حرکت بازگشت به خداوند چه میگوید؟ سادهترین، کوتاهترین و تنها راه حل اینست که “پادشاه را از خواب بیدار کنیم. ” اگر پادشاه لحظهای از خواب برخیزد، راهی را که قرار بود در رؤیاهای خود برای رسیدن به پادشاهی در طول سالها بپیماید، در لحظهای طی میکند. اصلاً پیمودنی در کار نیست. پادشاه وقتی از خواب بیدار شد، درمییابد که آن همه رنج و لذت زودگذر، تنها رؤیا و توهّم بوده. میبیند که نیازی به پادشاه شدن ندارد زیرا او هم اکنون پادشاه است.
نیازی به حل مشکلات خود ندارد، زیرا در زندگی شاهانهٔ او اصلاً مشکلی وجود ندارد.
حرکت الهی میگوید: فقط کافی است پادشاه را از خواب غفلت بیدار کنید.
امّا این بیداری چگونه رخ میدهد؟ برای بیدار شدن باید چشمها باز شوند تا بتوانیم ببینیم. گوشها نیز شنوا شوند تا بتوانیم بشنویم. باید ذهنمان هوشیار شود و از ناهوشیاری بیرون بیاییم تا وجود و هویت حقیقی و زندگی واقعی خود را درک کنیم. میبایست بیدار شویم. یا در یک آن و یا کمکم. راه بیداری و راه برخاستن از خواب اینست که به بیدارکننده گوش بسپاریم و به او پاسخی شایسته دهیم.
وقتی کسی از خواب بیدار میشود (از خواب معمولی (ممکن است یکدفعه و ناگهانی و با یک تحریک و شوک از خواب بلند شود. امّا به طور معمول، فرد کمکم از خواب بیدار میشود. یعنی بیداری و هوشیاری از نقطهای آغاز شده و لحظه به لحظه بیشتر میشود. فرد در خواب و بیداری قرار میگیرد و به تدریج خواب کمتر و بیداری بیشتر میشود تا جاییکه فرد کاملاً بیدار و هوشیار میگردد. در مسیر هدایت الهی نیز چنین است. گاهی (بندرت) بیداری ناگهان و فوراً صورت میگیرد و گاه مسیر معمولی و طبیعی خود را میپیماید و لحظه به لحظه بیشتر میشود و پس از سالها بالاخره فرد به بیداری کامل میرسد... همهٔ پیامبران، اولیاء و بزرگان، نقش بیدارکننده را داشتهاند. همهٔ فرامین و اصول الهی در این جهت قرار دارند و مسیر هدایت الهی روندی است برای بیدار کردن انسانها.
اکثریت انسانها، مانند این پادشاه در خوابند. در خواب، که همان برداشتها و توهمات است، دهها و صدها مسأله دارند، سعیشان اینست که هر کدام از این مسائل را تک تک حل کنند؛ بنابراین به دستاویزها و راهحلهای مختلفی میچسبند. حالا گاهی در حل این مسائل توهمی موفق میشوند و گاه شکست میخورند. غافل از اینکه هر مسأله، رؤیایی بیش نیست. شکست و پیروزیشان بیهوده است...
انسان دارای اقتدار الهی است. آنجا که حقتعالی میفرماید: "سخّرَلَکم ما فیالسّموات و الارض" اشاره به همین مقام بزرگ و شاهانه دارد.
انسان، اشرف مخلوقات است، امّا حیف که این مقام بزرگ را فراموش کرده، اسم خود را نمیداند، والاّ اگر به جهان بگوید: "من کیستم؟" همه او را میشناسند و از فرمان او (که فرمان خداست) تبعیت میکنند.
نام حقیقی پادشاه به همهٔ موجودات عالم گفته شده. اگر انسان نام حقیقی (هویت راستین) خود را دریابد، مقام بزرگ و اقتدار جهانی خود را بازیافته است و اگر آن را به یاد نیاورد و در فراموشی و خواب بماند، همیشه در پستی و رنج و سختی زندگی خواهد کرد.
کسی که عظمت و بزرگی خویش را پیش از مرگ مییابد، حتّی در دنیاهای بعد از مرگ نیز از آن بهرهمند خواهد بود؛ و کسی که در این دنیا و در زمین، در ضعف و حقارت زندگی میکند این جریان را با شدّت هرچه بیشتر در جهانهای بعدی ادامه خواهد داد...
فردی که در خواب است چگونه بیدار میشود؟ با ضربه. این ضربه یا درونی (از جانب استاد درونی (است و یا بیرونی. امّا در هر حال آنچه در درون است با آنچه در بیرون وجود دارد در هماهنگی است.
بعضی افراد با یک ضربه و برخی با چند ضربه بیدار میشوند. خواب بعضی از مردم (که تعدادشان بسیار اندک میباشد) سبک است، با اشارهای، ندایی و تکانی فوراً بیدار میشوند. امّا برخی دیگر (که اکثریت مردم را تشکیل میدهند) اینطور نیستند، باید بارها و بارها آنها را صدا بزنی و تکانشان دهی تا بالاخره شاید بیدار شوند. تازه وقتی بیدار شدند ممکن است مجدداً بخوابند و یا اینکه در طول روز خوابآلوده باشند. عدهای هم که متأسفانه تعدادشان اندک نیست اصلاً خواب نیستند و هرگز بیدار نمیشوند زیرا مردهاند. مگر «مسیحا نفسی» بیاید و بر آنها بدمد تا زنده شوند...
معلّم الهی، از طریق تعالیم حق سعی در بیدار کردن انسانها دارد. نجات و رهایی در بیداری است. تعالیم حق، ندای الهی است که ما را بیدار میکند.
هدایت عملی استاد حق، نقش تکانها را دارد... باید کل وجود انسان، از خواب برخیزد. کسی که کاملاً بیدار و هوشیار است با همهٔ وجود خود بیداری را تجربه میکند. چشمها و گوشهایش بیدار، ذهن و قلبش بیدار...
ممکن است فردی را از خواب بیدار کنید ولی فقط چشمانش باز شود زیرا ذهن و قلبش خوابیده و قادر به ادراک و تفکر نیست. این احتمال وجود دارد که انسان مانند خرگوش بخوابد. بعضیها شاید با چشم باز بخوابند، پس به هوش باشید و فریب بیداریهای لحظهای و محوری را نخورید. همهٔ وجود انسان باید بیدار شود و از خواب برخیزد. تا این بیداری کامل رخ ندهد، پیوستن به خداوند و شادی و آرامش لایتناهی، دستنیافتنی است...
ادامه دارد
منبع: کتاب جریان هدایت الهی
نظر دهید