هکا؛ روش معجزه
(قسمت اول)
به روایت ال یاسین
«کلمات انسان سرنوشت او را بوجود میآورند. اندیشهها زندگی سازند. آنچه به خود میگویی همان را از زندگی خواهی شنید. از کلام تو بر تو حکم میشود. تو همانی که میاندیشی...»
پیامی که در چنین عباراتی نهفته است بیان کنندهٔ یکی از مهمترین و اساسیترین اصول باطنی است. طی یک قرن اخیر، صدها کتاب توسط دانشمندان و محققان علوم مختلف در بارهٔ این اصل بزرگ نوشته شده است و در عصر حاضر مهمترین روش ایجاد تغییرات در زندگی فردی و اجتماعی بهرهگیری از اصل کلام سازنده است. برپایهٔ این اصل دهها هزار صفحه متن محققانه نوشته شده و آزمایشهای بسیاری صورت گرفته است. این اصل میگوید زندگی انسان از اندیشههای (کلمات) او ساخته شده است بنابراین با تغییر اندیشهها میتوان، هر نقطه از زندگی را تغییر داد. آشکاری و اکتشاف دوبارهٔ این اصل بزرگ در اواخر قرن نوزدهم و در غرب، سبب بوجود آمدن تکنیکهایی برای حصول موفقیت در زندگی شد و دهها تکنیک مختلف بر همین اساس بوجود آمد.
محتوای عموم تکنیکهای موفقیت یک چیز است و آن قوانین معنوی و باطنی تحقق خواستهها و وقوع موفقیت هاست اما شکل این تکنیکها با یکدیگر متفاوت است.
یکی از محورهای اصلی تکنیکهای موفقیت چگونگی استفاده از قدرت فکر و کلام برای ایجاد تغییر در زندگی است. سادهترین و ابتداییترین تکنیک استفاده از اصل قدرت اندیشه و کلام، بهرهگیری از تلقین به نفس است. در این روش، ما اندیشههای خود را از طریق تلقین اندیشههای جدید تغییر میدهیم و به برنامه ریزی ناخودآگاه میپردازیم. تلقین به نفس روشی قدرتمند محسوب نمیشود و بیشتر متکی به پشتکار، تمرکز و باورپذیری فرد است. بعد از گسترش تکنیک تلقین به نفس در غرب و بویژه فرانسه و آلمان، روش دیگری به نام هیپنوتیزم بعنوان ابزار تغییر اندیشهها در برنامهٔ کار متخصصین مربوطه قرار گرفت...
کوئه، دکتر داروسازی که به دلیل توانمندی گستردهٔ اصل فکر خلاق به شدت تحت تأثیر قرار گرفته بود، متد دیگری را پی ریزی کرد که به نام خود او مشهور شد (متد کوئه). روشهای جدید روزبروز توسط محققان علوم مختلف عرضه میشد. همهٔ این روشها میخواستند به گونهای قدرت فکر و کلام را در راستای اهداف زندگی انسانی، مورد بهرهبرداری قرار دهند. آخرین مدل تکنیکی که برای استفاده از قدرت فکر و کلمات، در سطح جهانی عرضه شده است، ان ال پی میباشد.
اما استفاده از توان فکر و کلام موضوعی است که به هزاران سال قبل بازمی گردد و باید گفت که در عصر جدید بازسازی و شبیهسازی دوبارهای از روشهای کهن صورت گرفته است. با این حال توانایی و کارآمدی روشهای کهن کلامی و اندیشهای در مقایسه با روشهای جدید، بوضوح متفاوت است. روشهای کهن که عمدتاً با اتکاء به علوم اسراری، کتب مقدس و دانش شهودی طراحی شدهاند، از قدرت و اثر گذاری بسیار بیشتری برخوردارند.
در این میان کالیما یکی از کهنترین و قویترین روشهای بکارگیری توانایی فکر و کلام در الاهیسم باطنی میباشد. هزاران سال قبل از میلاد مسیح، کالیما توسط کاهنان بزرگ و کارورزان خبرهٔ باطنی بکار گرفته میشد و ایشان با استفاده از روش کالیما به کارهای حیرت انگیز و خارقالعادهای دست میزدند. کالیما از کلمات و اندیشهها و تصاویر استفاده میکند. رویاهای جهانی و رؤیای فردی را بکار میبرد. تأثیر خاص زمانها و مکانها را در نظر میگیرد. در فهم و ادراک فرد ریشه میدواند و شهودات فردی را به میدان میکشاند...
کالیما به دلیل ویژگی خاص خود شباهت عمدهای با روشهایی مانند تلقین به نفس، تلقین هوشیارانه، هیپنوتیزم یا عبارات تأکیدی و ان ال پی ندارد. حوزهٔ اثر گذاری کالیما که از اعماق کلام خدا و متون مقدس استخراج شده است بسیار گستردهتر از حوزهٔ اثرگذاری تلقین به نفس یا روشهای مشابه است. حیطههایی که کالیما دارای قدرت تغییر در آنهاست بسیار وسیعتر از حیطههای کارایی روشهای جدید است. کالیما را میتوان مانند یک مشعل بزرگ دانست و روشهای جدید را به شعلههای شمع تشبیه کرد...
هوشمندی بکار رفته در کالیما همان شعور الاهیست زیرا کالیما از کلام خدا برآمده و دارای همان قدرت و شعور نهفته است. کالیما مانند مروارید و جواهرات است که باید آن را با صرف تلاش بسیار بدست آورد، حفظ کرد و برای زندگی خوبتر و تحقق اهداف و قصدها بکار برد.
«حرفها وقایع اند. بفهم چه میگویی و وقایع زندگی ات را به کنترل در آور.»
«کلام هماهنگ زندگی به بار میآورد و کلام ناهماهنگ درخت زندگیات را بیبار میکند و بر بار سنگین رنجات میافزاید.»
«انسانها از نواحی مختلف روح خود و با تکیه بر قسمتهای مختلف مغز و ذهن خود حرف میزنند و همین محل صدورهای مختلف، ویژگیهای کلام آنها را تغییر میدهد و آنرا شدید و ضعیف میسازد.»
«کلمات خود را میسازند. هسته یک درخت در درون خود دارای آن چیزیست که لازم است آنرا تبدیل به درختی کامل کند و این مثال کلام انسان است. کلام میتواند همان چیزی را به تجسم درآورد که در خود دارد، قصدهای گوینده خود را.»
«انسان وارث خداوند است. همان خدایی که روش او کن فیکون است... ارث خود را، میراث فرمانروایی را، از خدای زندهای که هرگز نمیمیرد به تسلیم دریافت کن و وعده او را بپذیر که فرمود تو را مانند خود کنم که به هر چه بگویی باش بشود»
منبع: کتاب آمین ۱
نظر دهید