حجابهای نور
منیت برابر است با شیطان و شیطان با تاریکی و تاریکی با انحراف و گناه، و انحراف و گناه با رنج و ناراحتی...
امّا این منیت، این شیطان و این ریشهٔ همهٔ رنجها و ناراحتیهای انسان در واقع چیست و به چه شکلهایی در میآید و خود را نشان میدهد...
منیت از روح شیطانی تغذیه میکند و حامل روح شیطانی است و از شیطان جدا نیست. اینطور نیست که شیطان فقط موجودی در جهان بیرونی و یا حتّی به نظر عدهای با اندیشههای شتابزده، موجودی خیالی و افسانهای باشد، شیطان نه فقط در جهان بیرونی بلکه در همهٔ انسانها به گونهای موجودیت یافته و فاصلهٔ بین انسان تا خداوند و آزادی و خوشبختی شده. شیطان مانند خونی کثیف و آلوده در سیاهرگ هستی جاری است...
کسیکه خود را به غفلت و یا انکار بزند، درواقع احتیاط و ایمنی خود را دربرابر این دشمن بزرگ از دست داده و به راحتی در آسیب و تهاجم این نیروی مخرب قرار میگیرد.
این دشمن بزرگ و این نیروی رنجآور، منیت است که روح شیطانی (آگاهی مخرب و تاریک) در آن جریان دارد...
هر چیزی که بوی من را بدهد، شیطانی است و سرانجام آن رنج و زیان است. هرگاه من در مرکز کاری، اندیشه یا وضعیتی قرار گیرد، آن چیز، مخرب و شیطانی و نتیجهاش درد و ناراحتی است.
مال من، برای من، احساس من، نظر من، سود و زیان من، منافع من، میل من، خواستهٔ من، علاقه و تنفّر من، برادر و خواهر من، زندگی من (و...) همگی قالبهایی برای بیان منیت محسوب میشوند. هرگاه در جایی با این معانی رو به رو شدیم میتوانیم وجود منیت شیطانی را تشخیص دهیم. اینها نشانههایی برای شناسایی نفس شیطانی در شرایط مختلف محسوب میشوند (یک گروه از علایم). هر چیزی بوی منیت بدهد، شیطانی و گناه است...
منیت و نفس شیطانی ممکن است در شکلهای مختلفی ظاهر شود که عموماً از این قرارند (هر چند در معنا و ماهیت همه یک چیز هستند): خودخواهی، خودبینی (و خودبزرگبینی)، خودارضایی، خودپرستی، خودتوجهی، خودشیفتگی، خودفریبی، خودستایی، خودایدهآلی و خودمحوری.
اینها تصاویر و تجلّیات مختلف شیطان (منیت) است. انسان از این راهها به شیطان نزدیک شده و پرستش و عبادت خود را نسبت به آن بهجا میآورد. این حجابهای تاریکی مانع از استقرار آرامش و شادی بیکران الهی و ظهور حقیقت است...
هدف انسان رسیدن به خداوند یا خوب و متعالی «شدن» نیست زیرا انسان از خداوند جدا نیست. انسان طبیعتاً خوب و متعالی است. مسئله، آشکار شدن ویژگیهای الهی و نور خداوند در انسان است نه اینکه این نور و این ویژگیها به وجود آیند و تقویت شوند...
همه چیز، همهٔ حقیقت و کل اسرار الهی در وجود انسان است، قدرت، شعور و حیات بیکران در طبیعت الهی انسان وجود دارد؛ بنابراین نیاز به ایجاد چیز جدید یا تقویت چیزی نیست بلکه باید این حقیقت را آشکار کرد. هدف انسان «وصل شدن» نیست، بلکه تنها باید بر «وصل بودن» آگاه شود و از غفلت و فراموشی، از خواب و رؤیا بیرون بیاید و بیدار و متوجه گردد. یک درخت برای متعالی بودن و تکامل خود نیاز به چیز جدیدی ندارد، تنها باید آنچه را که در خود دارد، آشکار و شکوفا کند...
انسان به خود میاندیشد و چون در فکر خود است، خداوند را و حقیقت اصلی خویش را از یاد برده. خود را میبیند و با دیدن خود از دیدن اسرار الهی محروم میشود. به خود گوش میدهد و از دریافت پیام الهی باز میماند، به این ترتیب خود را «گم شده»، دور افتاده، ضعیف و رنجور مییابد...
تنها یک مشکل وجود دارد و بقیهٔ مسائل و گرفتاریهای انسان از این مشکل اساسی سرچشمه میگیرد. این مشکل بزرگ و ریشهای «منیت» است. منیت یعنی خودبینی، خودخواهی، خودپرستی، خودارضایی، خودشیفتگی، خودستایی، خودفریبی، خودمحوری، خودباختگی...
خداوند در روح انسان ساکن است و عامل اصلی پنهان و پوشیده ماندن خداوند (خوبی محض ) در وجود انسان و در زندگی او همین «خودخواهی و منیت» است...
برای «ظهور عشق» - شادی و آرامش محض (و...) - نیازی به تولید عشق یا افزایش آن نیست. عشق در وجود انسان است منتها راکد و پنهان. آنچه موجب مخفی شدن آن است «خودخواهی و خودبینی» است... منیت و خودخواهی مانند «حجابهایی از تاریکی» است که اطراف خورشید را فرا گرفته و مانع از تابش آن شده و ما گمان میبریم که خورشید کمنور است. اگر این «حجابها پاره شوند»، خورشید عظیم الهی در وجود ما طلوع میکند...
منیت، فاصلهٔ بین انسان تا خداوند است. اگر منیت از میان برود، انسان به خدا رسیدن و وصل به لایتناهی را تجربه میکند. این منها مانند دیوارهایی هستند که بین انسان و خداوند حایل و مانع شدهاند، باید این دیوارها را فرو ریخت تا «یگانه معشوق» رخ بنماید...
صد و بیست و چهار هزار پیامبر و اساتید و بزرگانی که در طول تاریخ آمدهاند، تنها برای نابودی و از میان برداشتن این خودپرستی (بتپرستی و شیطانپرستی) آمدهاند، زیرا با از میان برداشتن منیت، سعادت، رستگاری و رهایی حاصل میشود...
شیطان در هر فردی نمایندهای دارد. منیت تاریک (تمایلات، احساسات و اندیشههای تاریک) نمایندهٔ شیطان در انسان میباشند که البته شیطان همراه آن است. هرجا که این منیت وجود داشته باشد، شیطان وجود دارد و هرجا که حق و راستی باشد، خداوند فعالانه حضور دارد و نشانههای این حضور متعال آشکار میشود...
تعالیم انبیاء و اولیاء الهی در جهت محو خودبینی و خودپرستی بوده. همهٔ امتحانات الهی در این مسیر قرار دارند زیرا با از میان رفتن این منیت، خداوند متجلّی و آشکار شده و بهشت حقیقی عیان میگردد...
همهٔ رنجها، ناراحتیها، گناهان، دردها و بیماریها و قید و بندها از منیت ناشی میشود...
انسان کامل و خداگونه، انسانی است که در او خبری از خودپرستی و منیت نباشد. چنین انسانی محل ظهور کیفیتهای متعالی و ویژگیهای الهی خواهد بود...
میزان نزدیکی انسان به خداوند از اندازهٔ خودخواهی و خودبینی او معلوم است. هرچه این منیت کمتر باشد او به خداوند نزدیکتر و هرچه بیشتر باشد، از خداوند دورتر و به شیطان نزدیکتر است...
تنها خواستهٔ معلّمین الهی از ما اینست که دست از منیت شیطانی بکشیم، سپس خداوند وعدهٔ بهشت حقیقی، شادی بزرگ و لذت عظیم را میدهد، چه در این دنیا و چه در دنیاهای دیگر. همهٔ تعالیم معلّمین الهی در این جهت قرار دارند...
عامل اصلی قطع ارتباط با سرچشمهٔ شعور و خلاّقیت هستی و تنها و ضعیف شدن در متن زندگی، خودپرستی و خودخواهی است. خودبینی، عامل اصلی همهٔ شکستها، اشتباهات و انحرافات انسان است...
ادامه دارد
منبع: کتاب جریان هدایت الهی
نظر دهید