منتخبین او
چه کسی در جریان هدایت الهی قرار گرفته و هدایت میشود؟ چه کسی به ملکوت الهی وارد میشود؟ هدایت شدگان و رهروان طریق حقیقت چه نشانههایی دارند؟
حضرت مسیح (س) فرمود: تا «مانند کودکان» نشوید به ملکوت الهی راه نخواهید یافت.
مگر «کودکان» چه ویژگیهایی دارند که بزرگان برای راه یافتن به بارگاه الهی، داشتن آن صفات را شرط دانستهاند؟
کودکان (هدایت شدگان) «ساده و سادهدلند»، اگر بگویی راه این است، به سادگی میروند و اگر بگویید این غلط و آن درست است، گفتهٔ شما را میپذیرند؛ و خداوند «پشتیبان سادهدلان» است. (سادهدلی، سادهلوحی نیست. منظور از سادگی، حرکتی با قلب و بدون نیرنگ و تزویر است)
به سادگی به خداوند و عالم غیب «ایمان» میآورند. به همین دلیل است که بسیاری، از این اصل سوء استفاده کرده و کودکان را از موجودات خیالی و دروغین میترسانند...
کودکان (هدایت شدگان) «نرم و پذیرا» هستند. تعصّبی ندارند و برداشت چندانی در ذهنشان وجود ندارد، اگر باشد به سادگی قادرند از آن دست بکشند. هر شکلی که به آنها بدهی، آن شکل را به خود میگیرند. زیرا بسیار «نرم و انعطافپذیرند» نه مانند سنگ بلکه از آب هم نرمتر و انعطافپذیرترند...
کودکان (هدایت شدگان) به آسانی و بدون شرط و معامله «عشق میورزند و ابراز محبت میکنند». مهربان و بخشندهاند، همانطور که خداوند، مهربان و بخشنده است. «بدون چشمداشت»، عشق میورزند و محبت میکنند، بدون انتظار هیچ پاداشی...
کودکان (هدایت شدگان) کمتر حرف میزنند و بیشتر «عمل» میکنند. گاه به خیلی چیزها عمل میکنند و دربارهٔ آن حتّی کلمهای نمیگویند...
اثری از تکبّر، حرص و آز، خودتوجهی و خودپرستی، مکر و ریا و ناپاکی (و...) در وجود هدایت شدگان یافت نمیشود...
کودکان (هدایت شدگان) بیشتر موجوداتی «شهودی» هستند تا استدلالگر. بیشتر با قلبشان حرکت کرده و به قلبشان گوش میدهند تا افکار به اصطلاح منطقی (در امور الهی و باطنی و نه امور زمینی(...
در کودک (هدایت شده) «خودخواهی و خودبینی» بسیار اندک و ناچیز است، خود را بزرگ نمیپندارد و بزرگ نمیبیند. به نادانی، ناتوانی و نیازمندی خود، «آگاه و معترف» است...
کودکان (هدایت شدگان) «حساسند»، با حادثهای دلخراش به سادگی و خالصانه میگریند و با صحنهای مضحک از ته دل و نه تنها بر لبها، میخندند و شادی میکنند...
کودکان (هدایت شدگان) چیز زیادی بلد نیستند، چیزی نخواندهاند، در ذهنشان «واژهها بسیار کمتر» از معانی است... بسیار کنجکاواند و در هر چیزی به دنبال علت و حقیقت میگردند (حقجویند). به «معنا و باطن» هستی و زندگی توجه دارند تا به ظاهر و واژههای آن...
کودکان (هدایت شدگان) به دانستههای خود «وابستگی» چندانی ندارند زیرا اصلاً دانستهٔ چندانی ندارند بنابراین به آسانی «حق را میپذیرند» و به راحتی گوش میدهند...
چون «چیز زیادی ندارند»، تعلّق و وابستگی در آنها به شدّت کم و ناچیز است، به راحتی «قادر به پرواز» هستند، به سهولت میتوانند از وضعیتی بیرون آمده و به وضعیت جدیدی وارد شوند. مهمترین وابستگیشان پدر و مادر است و با وجود پدر و مادر بینیازند و خوشا به حال بندهای که تنها به خالق خویش نیازمند و محتاج است...
چون زیاد نمیدانند، چون حجم برداشتها در ذهنشان بسیار اندک است، در برابر تعالیم و آموزشها «مقاومت، بدبینی و تردید ندارند». اصلاً اهل تردید و بدبینی نیستند بلکه «بسیار خوشبین» و اهل ایمانند.
در بین کودکان (هدایت شدگان) خبری از مکر و فریب و بازیهای شیطانی نیست. مال من و مال تو بسیار بعید است، «من و تو» هم بعید است...
کودکان (هدایت شدگان) اصراری ندارند که چیزی میدانند همیشه «آماده یادگرفتن» و آموختن هستند. بسیار اهل سؤال و دانستن هستند. «صادق و راستگویند» و مکر و ریا و دروغگویی برایشان بسیار سخت و مشکل است...
کودکان (هدایت شدگان) «اهل کشفند». در هر حالی به دنبال کشف اسرار الهیاند. چشمانشان به «سوی آسمان» است. «کودک همان است که هست». خود را بیشتر یا کمتر از آن چیزی که هست نشان نمیدهد. خودش است، سعی نمیکند با رفتار خود القاء کند که شخصی دیگر است یا مانند کسی دیگر.
کودک به مادر و پدر خود «عشق میورزد» چه او را تنبیه کنند و چه پاداش دهند...
کودکان (هدایت شدگان) بیشتر در «زمان حال و در اینجا» زندگی میکنند. سر و کار چندانی با گذشته و آینده ندارند...
کودکان (هدایت شدگان) اهل مشاهده و شنیدنند و همیشه در صدد دریافت...
کودکان (هدایت شدگان) بیشتر با حس و حال خود پیش میروند تا با فکر و تجزیه تحلیل. پس اغلب در حس و حالی الهیاند و حتّی آنرا تشخیص نمیدهند. بعدها که بزرگ (درواقع، کوچک) میشوند، تشخیص آن حال رخ میدهد...
کودکان (هدایت شدگان) بسیار از دوری و از دست دادن والدین خویش میترسند. از خطایی که معلوم شده میترسند، تا مبادا خشم پدر و مادر را باعث شود. وقتی بزرگ (کوچک) میشوند این ترس کمتر و کمتر میشود... و خوشا به حال خداترسان.
کودکان (هدایت شدگان) حدّ و مرزی در دوستی نمیشناسند. آنان ممکن است حتّی با دشمنان خود هم دوستی کنند و البته محبت از هر نیرویی برتر و قویتر است...
کودکان (هدایت شدگان) شاید بسیاری را هم دوست دارند. عمو، خاله، دایی، عمه و همبازیها امّا مرکز اصلی عشق کودک و تسلیم و ارادتش به سوی پدر و مادر است. او در هر حال به پدر و مادر وفادار است و به آنان عشق میورزد... و خوشا به حال آن کس که با خداوند (روح خدا) چنین است.
کودک (هدایت شده) وجودی «یکپارچه» است و با یکپارچگی و به تمامیت عمل میکند. اگر میخواهد، با همهٔ وجود خود میخواهد. اگر گریه میکند یا میخندد، با همهٔ اجزای وجود خود این کار را انجام میدهد...
کودکان (هدایت شدگان) چه «زود عاشق میشوند» و دل میبازند. چه زود و چه ساده... اگر دیدید کودکی مرتکب گناهی شد، این را از ناآگاهی و ندانستن او بدانید. امّا اگر به خوبی او را آگاه کنید، دیگر خطایی نمیکند...
کودک (هدایت شده) در هر شرایطی، چه راحتی و چه سختی، والدین خود را «از یاد نمیبرد» و به آنها «تکیه و توکل» میکند. هرچه میخواهد، از والدین خود میخواهد، امیدش تنها به سوی آنان است. به پشتیبانی مادر و پدر خود عمل میکند... و خوشا به حال بندهای که با خالق خود چنین است.
کودکان (هدایت شدگان) در اسرار حق غوطهورند. «اهل حالند نه قال». اهل درونند نه بیرون. به قلب خود توجه میکنند که دهان خداست...
کودکان (هدایت شدگان(«رئوف و دلسوزند». حتّی برای حیوانات هم ممکن است گریه کنند. حتّی از داستانهای خیالی اثر میپذیرند...
کودکان (هدایت شدگان (به انبیاء و اولیاءالهی بسیار شبیهتر و نزدیکترند، انبیاء هم با کودکان شباهت زیادی دارند.
اعمال و اندیشههای کودکان (هدایت شدگان) بر «پایه محبت و دوستی» است، حتّی دعواهایشان...
کودکان (هدایت شدگان) خودخواهند. خودبینند. خودپرستند. امّا نه شیطان را بلکه «روح خود را» میخواهند، میبینند و میپرستند...
کودکان (هدایت شدگان) «خودجوش و خودانگیختهاند». اعمالشان، اندیشهها و کلامشان از درون و از قلب میجوشد، به همین دلیل دوستداشتنی، شیرین و دلچسب هستند. محبت، هدایتکنندهٔ اعمال و اندیشههایشان است. بر اساس تاکتیکها و منافع شخصی، نقشه نمیریزند و دام نمیچینند...
کودکان (هدایت شدگان) «تسلیم و پذیرا» هستند. نرم و انعطافپذیرند. بینا و شنوا هستند، «دوستی وفادارند». «متواضع و مهربانند»...
هدایت الهی و نزدیکی به خداوند در دو مرحله رخ میدهد و سوم، دیگر مرحله نیست بلکه حقیقت وصل است. مقرّبین و نزدیکشدگان در مرحلهٔ اول هدایت الهی یعنی در ورود به ملکوت الهی دارای علائم «کودک» میباشند و در مرحلهٔ دوم دارای علائم «مقرّبین». هر چند کودکان نیز خود از مقرّبانند. امّا هر وضعیتی ظرفیتی دارد...
ادامه دارد
سؤال: منظور شما از کودک چه سن و سالی است؟
جواب: کودک ممکن است هشتاد سالش باشد و یا اینکه دو سالش باشد. خیلی از بچههای زمان کنونی در واقع بزرگسال هستند و این به دلیل تربیت و آموزش غلط و آلوده میباشد. کودکی، کیفیتی باطنی است که به سن و سال ربطی ندارد. بسیاری از بزرگان در واقع کودک بودند، اگر کودک نمیبودند به ملکوت خداوند راه پیدا نمیکردند، زیرا هیچ فرد بزرگسالی (کسی که خود را بزرگ میپندارد) را به آسمانها راه نمیدهند. همهٔ هدایت شدگان یک ویژگی مشترک دارند و آن بچه بودنشان است و همهٔ کودکان هم یک ویژگی واحد دارند و آن تسلیم و پذیرا بودن است.
منبع: کتاب جریان هدایت الهی
نظر دهید