توهّم دانایی، خواب مرگبار
گمان میبریم چیزی میدانیم، گمان بردهایم که چشمهایمان میبیند و گوشهایمان میشنود، فکر میکنیم که میتوانیم به درستی تشخیص دهیم…
… باید درک کنیم (نه تشخیص دهیم) که چشمانمان نمیبیند یا حدّاقل به درستی نمیبیند و گوشهایمان بدرستی نمیشنود. پس تفکر و تشخیص ما، به خوبی و به درستی عمل نمیکند و هرچه نتیجهٔ آن باشد، اشتباه و کاذب است. ذهن ما، فاسد شده و یا در حال فاسد شدن است. ذهنی که بدرستی کار نمیکند چگونه ممکن است محصول و نتیجهاش (که افکار و برداشتهای ماست) درست و صحیح باشد. تا شعور خداوند در وجود انسان جاری نشود، انسان کور و کر است، قادر به تشخیص نیست. ذهنش بیمار و خراب است…
اگر اجزاء یک کامپیوتر خراب باشند، نتایج محاسبات آن نیز غلط است. تازه بر فرض که ذهن هم به خوبی و به طور صحیح عمل کند، امّا وقتی که آموزش درست نباشد، بر مبنای حقیقت نباشد، باز هم نتیجه اشتباه است و همهٔ نظرهای ما غلط از آب درمیآید.
شاید اگر تو بگویی «خداوند هست» این کاملاً غلط و نادرست باشد، امّا اگر محمد رسولاللّه (ص)یا مسیح روحاللّه (س) بگوید خداوند هست، درست و صحیح باشد.
ظاهر کلام هر سه، یکی است امّا باطن و مغز در معنی است، در اندازهٔ آگاهی و شعور است. شاید معنای کلام آنها با کلام تو، زمین تا آسمان فاصله داشته باشد.
تصویر آسمان با خود آسمان یکی نیست…
مادامی که نور خداوند در وجودمان ظاهر نشده، همهٔ نظراتمان، همهٔ تصمیمات و کارهایمان، همهٔ برداشتها و به اصطلاح دانستههایمان، نادرست و اشتباه است…
پس در وضعیت فعلی چگونه تشخیص دهیم و چگونه تصمیم بگیریم تا هدایت شویم؟
پاسخ اینست که باید اصلاً این گونه تصمیم گرفتن را کنار بگذاریم. شاید بوسیلهٔ نیروی این تصمیم بتوانیم به چیزهایی دست یابیم امّا به نه چیز و خداوند، بوسیلهٔ تصمیم نمیتوان دست یافت. باید اینبار نیروی دیگری را به کار گیریم. برای ورود به دنیاهای ناشناخته و عالم ناشناختنی (خداوند) باید از ارادهٔ خداوند مدد جست. چگونه؟ با توکل بر او. با قرار گرفتن و مقاومت نکردن در مسیر او.
باید به قوانین و فرامین الهی چنگ زنیم، به عبارتی، نظر خداوند نظر ما باشد و تصمیم خداوند، تصمیم ما. ارادهٔ او، ارادهٔ ما و میل او میل ما. باید از دید خداوند، از دیدگاه روح الهی و با بینش پیامبران و بزرگان، ببینیم، تشخیص دهیم و حرکت کنیم.
از طریق روح الهی که در همهٔ انسانها مشترک است، میتوان به نظر و کلام خداوند و به هدایت الهی دست یافت…
تا زمانی که گمان بردهایم چیزی میدانیم از هدایت الهی محروم هستیم. شاید فکر کنیم که عملاً چیزهایی میدانیم و در عمل، بسیاری از تصمیماتمان درست است. امّا آیا شما از همهٔ نتایج و عواقب این تصمیمات و نظرات به ظاهر درست، مطلع هستید، تأثیراتی که بر ذهن و روحتان، برآینده و سرنوشت شما به جا میگذارند، تأثیراتی که…
دانا و آگاه تنها یکی است نه دوتا یا بیشتر. آن یکی تنها خداوند بیهمتاست. پس برای درست اندیشیدن و درست تصمیمگرفتن و انتخاب کردن، تنها یک راه وجود دارد و آن، ارتباط با خداوند و بهرهگیری از شعور الهی است…
موسی کلیم اللّه (ع) که با خداوند، حضوراً تکلم کرد، کسی که در زمان خود گمان میرفت که عالمترین و داناترین انسانها باشد، در برابر تصمیمات و نظرات خضر (ع) تحمل نیاورد. (۱) … آنگاه که پرندهای جرعهای اندک از آب دریا را به منقار گرفت، موسی (ع (متوجه شد که این علمش را نسبت به علم خداوند (اسرار الهی) نشان میدهد. قطرهای در برابر دریای بیکران.
حالا که موسی (ع) با آن مقام بزرگ و آن افتخار و درجهٔ تکلم حضوری با خداوند، علمش در برابر علم خداوند، ذرّهای بسیار ناچیز و جزئی است، علم این بشر در برابر خداوند حتّی ذرّهای از آن ذرّهٔ ناچیز هم نیست…
وقتی فهمیدیم که «چیزی نمیدانیم» و آنچه به ظاهر میدانیم، غلط و نادرست است، هدایت الهی در وجودمان و در زندگیمان شروع به جاری شدن میکند و حرکت درست آغاز میشود…
وقتی من گمان کنم که میدانم، دیگر دنبال علم و اسرار نمیروم زیرا خود را بینیاز از آن احساس میکنم. وقتی من فکر میکنم که راه را بلد هستم، دیگر به راهنما و نقشهٔ گنج نیازی نیست. وقتی فکر میکنم که نظرات و تصمیماتم درست (یا تا حدودی درست) است دیگر به نظر خداوند، به شعور الهی و به روح ربّانی نیازی ندارم.
تا خیالم راحت است اسرار را برای چه میخواهم؟ این خیال راحت، از توهّم دانایی و گمان بینایی سرچشمه میگیرد…
برای رهایی باید بگذاریم خداوند برای ما تصمیم بگیرد و به جای ما تشخیص دهد. کسی که گمان برده چیزی میداند و فکر میکند که میتواند به درستی تصمیم بگیرد، مانند کرمی است که به دور خود پیله بسته و در این توهّم است که دنیا و عالم هستی همین فضای تاریک و محقر درون پیله است…
ادامه دارد
منبع: کتاب جریان هدایت الهی
نظر دهید