واکنش به منتقدان و دشمنان
در موقعیتهایی که بحثی پیش آمده است ایلیا غالباً اصراری بر اثبات و مورد قبول واقع شدن خود توسط دیگران نداشته است. بعضی از مواقعی که از او دلیل و مدرکی طلب شده است با بیتوجهی از کنار مطلب گذشته است و گاهی حجم عظیمی از دلایل و مستندات را ارائه داده است بنابراین نمیتوان واکنش مشخصی را در این زمینه از او سراغ گرفت.
در مواردی هم او خودش را بزرگترین دلیل خودش ذکر کرده است و کارها و آموزشهایش را پر از دلایل و شواهد روشن دانسته است. «هر کسی قبل از آنکه خود را معرفی کند معرفی شده». اشخاصی که از او عمل خارقالعادهای را خواستهاند تا بواسطه آن عمل خارق العاده از او پیروی کنند با جوابهای بازدارنده و دفع کنندهای روبرو شدهاند.
او بعضی وقتها به منتقدان خود مستقیماً یا غیرمستقیم کمک کرده است تا کارشان را انجام دهند. حتی گاهی برای این منظور به نظر میرسد که او از روش ملامتیون استفاده کرده است. شاید استفاده از روش ملامتیون هم راه دیگری برای عیارسنجی و محک دوستان به حساب بیاید یا روشی برای دور کردن بیگانگان و بدبینان تا بر حسب باور خود به نتیجه برسند. برخوردی که او با افراد مختلف دارد کاملاً نسبی است و رابطهاش با اشخاص، احتمالاً، آنطور که خودش اشاره کرده است، متناسب با نگاه و اندیشهای است که آنان درباره وی دارند و موضعی است که آنرا اتخاذ میکنند.
«هر طور که آن را ببینی همانطور تجربه اش میکنی... حقیقت برای تو همان است که در نگاهت گفتهای. اگر خوب آن را ببینی خوب مییابی اش و اگر بد ببینی چارهای جز مواجه شدن با نتیجه نگاهت نداری. حقیقت بر تو همانطور آشکار میشود که آنرا پذیرفتهای و این قانون حقیقت است زیرا بر حسب نگاه تو بر تو آشکار میشود. حدود تو در نگاه تو است و آنچه ببینی واقعشدنیست...»
او با افراد متواضع، متواضعانه برخورد میکند اما در برخورد با اشخاص متکبر با خودبینی و تکبری فوق العاده روبرو میشود همچنین با اشخاص منافق و مکار بطرز پیچیده و گیجکنندهای رفتار میکند و آنها را در آشفتگی قرار میدهد.
بیاعتنایی او به مقبولیت عمومی بارها مسائلی را پدید آورده است. او طی سالهای گذشته تلاشی مبنی بر اثبات و مورد قبول واقع شدن خود نکرده است و حتی در موارد متعددی در خلاف این مسیر، قدم برداشته است.
باید اذعان داشت که این رفتار موجب خشم و اعتراض بعضی از افراد شده است و آنان نارضایتی خود را به شکلهای مختلف از جمله طرح نظریاتی خشمگینانه و آشفته که بطور واضح خشم و عصبیت ارائهکنندگان آن را نشان میدهد، بروز دادهاند. دلیل احتمالی این گونه نظریات غرضورزانه همیشه یکسان نبوده است دلایلی مانند عدم اعتقاد به ناشناخته و بنابراین ردّ هر گونه مطلبی که به آن مربوط میشود، تهدید شدن منافع، حسد و اغراض شخصی، وابستگی فرقهای، تمایل به نفاق و تفرقه، زیر سؤال رفتن باورها یا مورد بیتوجهی واقع شدن یا بیجواب گذاشتن بعضی از سؤالها ممکن است در شکلگیری این قضاوتهای عجولانه نقش داشته باشند. البته او عموماً به سؤالاتی که صرفاً برای دانستن حقیقت یا بدون غرضورزی و منافع شخصی مطرح شده پاسخ داده است.
گاهی او دیگران را به محکومیت خود تحریک میکند و احتمالاً به عمد زمینههایی را برای تردید و بدبینی بعضی از اشخاص فراهم میکند. او به قضاوت و افکاری که دیگران دربارهاش داشتهاند بیتوجه بوده است و طوری رفتار کرده است که به نظر بیننده نوعی استقبال از محکومیت به نظر میرسد. مثلاً در مواردی که به کفرگویی و ساحری متهم شده است با سکوت خود به تقویت چنین گمانهایی در ذهن افراد بدبین و ناآگاه دست زده است. یا در پارهای موارد بجای اینکه دلیلی در تأیید خود بیاورد بدون رعایت احتیاط ظاهری، چیزهایی گفته است که از آن بر علیه خودش استفاده شده است. شاید این جملات بتواند چنین دیدگاه و واکنشی را هر چه بیشتر توضیح دهد.
«از قضاوت دیگران نترس. از اینکه از قضاوت دیگران بترسی، بترس. اگر هستی چه نیازی به رد و قبول دیگران داری و اگر نیستی این چه حماقتی است که دروغهای خودت را باور کنی. اگر محکومشدنی هستی بدان که فی الحال محکومی و اگر حقیقت با تو است چه باکی از قضاوت بدبینانه دیگران داری. چه کسی میتواند حقیقت را به خیال خود محکوم کند و خود به واقع محکوم نشود. اگر همه تو را قبول کنند تو مثل همه میشوی. بیشتر انسانها در تصرف تاریکیاند پس آنگاه وای بر تو. اگر کسی که خداوند محکومش کرده تو را به واقع تأیید کند تو خود از محکومشدگان خداوند هستی.
وقتی که نیازمند تأیید دیگرانی بدان که خداوند تو را تأیید نکرده است وقتی افکاری که دیگران درباره تو دارند برایت مهم است بدان که مهمترین معنای زندگیات را هنوز نیافتهای. دیگران چه کاری با تو میتوانند بکنند؟ نهایتش آن است که تو را بکشند. پس اگر تو عاشق خدایت هستی و مشتاق دیدار او، این بزرگترین کاری است که آنان میتوانند برایت انجام دهند.
منافقان و منکران حق همه چیز را بدبینانه نگاه میکنند و محکوم میکنند. آنها بر ضد هر حقی موضع میگیرند و به هر حریمی تجاوز میکنند زیرا خود آنان پیش از این محکوم شدهاند و حریم خود را از دست دادهاند... از عیبجویی و توهین و تمسخر آنها واهمه نداشته باش زیرا همه منافقان و منکران حق از لعنت هلاککننده خداوند تغذیه میکنند و به مدد آن به حیات غمانگیز خود در قبرستان ادامه میدهند...
اگر عدهای بگویند خورشید هست و عدهای بگویند نیست این در وضع خورشید چه اثری دارد؟ پیش از آنکه اینها باشند و اینها بگویند خورشید بوده و پس از آن نیز خواهد بود اما عدهای که خورشید را پذیرفتند از نور زندگیبخش آن بهرهمند میشوند و عده دیگر یا در تاریکی محکوم به مرگاند و یا در نادانی و دروغ خود مردار میشوند. و حالا فرض کن که خورشید با آن همه نشانهاش بگوید نیستم. این را چه کسی جز ابلهان سادهلوح باور میکنند. خورشید هر چه بگوید راست گفته است مگر آنکه بگوید نیستم که باید اینطور شنید، هستم.»
ایلیا «میم» کمتر مواضع خود را بطور صریح درباره موضوعی بیان میکند و عمدتاً در لفافه و لفافهگویی نظر اصلی خود را بیان مینماید. عمل به بسیاری از دیدگاههای او به برهم زدن وضعیتها ساختگی منجر میشود زیرا این مواضع حالتی دگرگونکننده و تحولی دارند. او در موضعگیریهای خود بسیاری از محدودیتهای کاذب را زیر سؤال میبرد، مصلحتهای سیاستمدارانه را زیر پا میگذارد و رفتارهای کورکورانه را بیاهمیت میشمارد. در مواردی موضعگیریهای او بویژه نسبت به سیاست بازان خطرناک و بحثبرانگیز میشود. اما بطور کلی میتوان گفت که هوشمندی عمیق، هماهنگی و همسویی، در نظر داشتن شرایط زمانی و مکانی و شرایط مخاطب، معنیگرایی، تازگی و گشایندگی و فرارَوی از وضعیت موجود از بارزترین مشخصات نظرات و مواضع او میباشد. در روابط اجتماعی، ما عموماً آن دیدگاههایی را بعنوان دیدگاه متعادل و درست قبول داریم که اکثریت افراد جامعه در آن اتفاق نظر دارند و فرهنگ عمومی آن را میپذیرد اما او میزان درستی و نادرستی چنین نظریاتی را عنصر هماهنگی (تناسب زمانی و مکانی) دانسته و راست یا دروغ بودن نظرات را هم به کشف و دریافت افراد برمیگرداند.
نظر دهید