همذاتپنداری و همذاتگری
برای برخورد هماهنگ همذاتپنداری و همذاتگری ضروری و اجتناب ناپذیر است. معلم بزرگ علوم باطنی
چند نفر در ماشینی در حال حرکت نشسته بودند و هرکدام از پنجرههای سمت خود به بیرون نگاه میکردند. راننده هم نگاه و توجهش به جاده بود. اولی (از پنجره اتومبیل جنگل را نگاه میکند): چقدر قشنگ است. دومی (از پنجره دیگر دریا را نگاه میکند): بله خیلی عظمت دارد. اولی: خدا میداند الآن داخل آن چه خبر است و چه موجوداتی در آن زندگی میکنند. دومی: بله موجوداتی رنگ و وارنگ، بزرگ و کوچک. اولی: وقتی باران بر آن میبارد چقدر قشنگ است؟ دومی: خیلی.... اولی: دلت نمیخواست مدتی میرفتی داخل آن زندگی میکردی؟ دومی: مگر امکانش هست؟ اولی: خب قبول دارم سخت است اما هیچ چیزی نشد ندارد. دومی: راست میگویی خدا پدر ژول ورن را بیامرزد، تخیل انسان چقدر میتواند گسترده شود.... اولی: چه رنگ سبز عمیق و چشمگیری دارد. دومی: رگه سبز دارد اما بیشتر آبی است. اولی: آبی آسمانی؟ از چه حرف میزنی؟ و نگاهش را به سمت دوستش برگرداند و متوجه شد که روی دوستش به سمت دیگر است و دریا را نگاه میکند. با دست به شانه او زد. دومینگاهش را برگرداند و او هم متوجه موضوع شد. هر دو بلند بلند خندیدند. آن دیگری هم که رانندگی میکرد متوجه موضوع شد و او هم زد زیر خنده.
گاهی بعضی از افراد با آنکه سالها به ظاهر در کنار هم و با هم در ارتباط هستند، اما در جهانهای متفاوتی زندگی میکنند و در اغلب اوقات حرف هم را درنمییابند. آنان از دریچههای مختلف به جهان نگاه میکنند که گاه متضاد با دیگری است، بنابراین حرف هم را نمیفهمند. خیلی از ما به ظاهر در میان جمع دوستان و نزدیکانمان هستیم اما به واقع تنهاییم. نوعی تنهایی که از آن رنج بسیاری میبریم. حس میکنیم کسی ما را درک نمیکند و شاید دیگران نیز به نوبه خود نسبت به ما چنین احساسی داشته باشند.
نگاه، طرز تفکر، یا واژههایی که هر کس برای بیان مقصود خود استفاده میکند به پیشینة تاریخی، ساختار ژنتیک، تجارب، شرطیشدگیها، آموختهها، دیدگاهها و بسیاری عوامل دیگر بستگی دارد. خیلی وقتها گوینده از کلمهای که بیان میکند تصویری در ذهن دارد و شنونده تصویر دیگری. به همین دلیل ارتباط درستی بین آن دو برقرار نمیشود.
اگر در هنگام برخورد با افراد بتوانیم چرایی اعمال یا گفتار آنها را بدانیم مسلماً میتوانیم واکنش مناسبی نشان دهیم. گاهی منظور واقعی شخص از کلام یا رفتاری که نشان میدهد ممکن است کاملاً با آنچه به نظر میرسد متفاوت باشد. برای درک بهتر افراد، حتی اگر برای لحظاتی بتوانیم خود را به جای آنها بگذاریم، درمییابیم که آنها تحت چه شرایطی و چرا آن اعمال یا گفتار را داشتهاند. با درک درست افراد قادر به پاسخ مناسب به آنها خواهیم بود.
وقتی به جای دیگری فکر میکنیم، با او همذات پنداری کردهایم و وقتی بتوانیم عمیقاً خود را به جای دیگری بگذاریم، توانستهایم با او همذاتگری کنیم. در این صورت واکنشهای ما نسبت به دیگران با آنها هماهنگ خواهد بود. وقتی برای لحظاتی بتوانیم از دریچه چشم دیگری نگاه کنیم، به جای او فکر کنیم و یا خود را جای او قرار دهیم، خواهیم توانست او را به درستی درک کنیم. برای این کار لازم است بتوانیم برای لحظاتی از خود جدا شویم، نرم و سیال مثل آب به ظرف دیگری بریزیم و بعد از لحظاتی به جای خود برگردیم. در واقع این کار با نوعی نگاه انجام میشود. شخص با نگاهی عمیق به دیگری میتواند او را درک کند. گاه وقتی دایره این حس قدرت میگیرد، از انسانها نیز فراتر میرود و شخص میتواند سایر جانداران و گاه طبیعت را نیز به درجاتی حس کرده و رفتار آنها را معنی کند. در نتیجه پاسخی هماهنگ و متناسب ارائه کند.
در این کار کسانی موفق هستند که نرم باشند و قالب صلبی نداشته باشند. آب در هر ظرفی جا میگیرد اما وقتی به یخ تبدیل شود به دلیل انجمادش نمیتواند نقش دیگری جز آنچه دارد بپذیرد.
کسی که محبت زیادی نسبت به دیگران حس میکند، گذشت و فداکاری دارد این اجازه را مییابد که برای لحظاتی از نگاه دیگران بنگرد. مسلماً افراد خودخواه یا خود بین که فقط منافع خود را در نظر دارند نمیتوانند با دیگران همذات پنداری یا همذات گری کنند.
از طرفی وقتی شناخت ما از خودمان صحیح و کامل نباشد، چطور میخواهیم یا میتوانیم در شناخت دیگران موفق باشیم. بدون شناخت درست از دیگران چطور میتوانیم با آنها ارتباط برقرار کنیم یا در مقابل اعمال آنها واکنش مناسب را نشان دهیم؟ به دلیل این مشکل، اگر نگوییم همه، بسیاری از افراد موفق به برقراری ارتباط با دیگران نمیشوند.
به همین دلیل میتوانیم ببینیم که مشکل ارتباط از مشکلات بزرگ امروز ماست. شاید کم و بیش در خودمان (به طور مستقیم) یا در دیگران (به طور غیر مستقیم) به نوعی شاهد این موضوع و لطمات حاصله بودهایم. در حال حاضر ارتباطات به علم تبدیل شده است و در مراکز بسیاری آن را آموزش میدهند. آیا ارتباط نیاز به آموزش دارد؟ گرچه مطمئن نیستم خیلی از آموزشها و کلاسهایی که در این زمینه وجود دارد مناسب باشد اما معتقدم که نیاز به آموزش دارد.
جهان پر از حرفهایی است که بی توجه به حال خود رها شده یا دچار سوء تعبیر شده و در نهایت گوش شنوایی پیدا نکرده چرا که بدون همذات پنداری یا همذات گری بیان شده است. پیامهای موفق پیامهایی هستند که کاملاً مطابق درک و نیاز زمان مردم و هماهنگ با توان دریافت، علاقه و بالاتر از همه مطابق فطرت ذاتی آنها بیان شدهاند.
نوشته: الف. ب
منبع: نشریه علم موفقیت (شماره ۱۳)
نظر دهید