ایلیا «میم» کیست؟

  1. معرفی
  2. آموزگار بزرگ تفکر
  3. آثار توقیف شده

Ostad-Iliyaایلیا رام الله در میان پیروان خود و در نقاط مختلف دنیا به اسم‏های مختلفی شناخته شده است... ظاهر او شباهتی به افراد مذهبی ندارد و خود مؤکداً گفته است که مذهبی و متشرع نیست . وی در باره دین و مذهب آموزش نمی دهد و به سوالات شرعی نیز پاسخ نمی گوید اما با این وجود اکثر تعلیمات او در راستای احیاء معنویت الهی و معرفت باطنی است....

ادامه مطلب

 

Peyman Fattahi- Elia Ramollah 1علم تفکر زیرساخت اصلی دانایی و هوشمندی انسان است... درواقع می‏توان گفت که علم تفکر تکنولژی هوشمندی و روش‏های دانایی است و این موضوع تأثیرات بسیار تعیین‏ کننده و اساسی خود را در حل مسائل (جدای از مقوله اطلاعات) بجا می‏گذارد. از این دیدگاه، با تحلیل شخصیت معلم بزرگ، ایلیا «میم» به نتایج جالبی برمی‏خوریم که به نوعی می‏تواند نمایانگر ابعادی از این تکنولژی هوشمند باشد...

ادامه مطلب

 

 

تا سال 1386 حجم متون تعلیمی او به بیش از 4000 صفحه رسید که در قالب 40 عنوان کتاب گردآوری شده بود. به جز کتاب «جریان هدایت الهی» که حاوی مجموعه سخنرانیهای ایلیا «میم» در سن 23 سالگی است -و در سال 77 با تدوین یکی از شاگردان وی چاپ شد- کلیه کتب تعلیمی وی تحت توقیف دایره ادیان و مذاهب اطلاعات بوده و اجازه انتشار ندارند.فهرستی از مکتوبات تعلیمی استاد ایلیا «میم» که تا سن 33 سالگی از ایشان در دست است عبارتند از ...

ادامه مطلب

 

قصار روز

Category مقالات خواندن 6047 دفعه

جراحی فراروانی

اعمال خارق‌العاده تعارضی با طبیعت ندارند، بلکه با آنچه دربارة طبیعت به ما آموخته شده مغایر هستند. «سنت آگوستین»
حقیقت وجود انسان ماهیتی مرموز، گسترده و ناشناخته دارد که پی‌بردن به عظمت، توان، قدرت و وسعت آن کاری بس مشکل است. می‌توان گفت توانایی‌های بالفعل انسان تنها بخش کوچکی از توان نامحدود اوست که در پس حجابی پنهان مانده است.
اگرچه هنوز بشر به این اعتقاد نرسیده که دارای قدرت و نیروهای نهفتة شگرفی در درون خویش است اما با نگاهی اجمالی به تاریخ بشریت می‌توان به این حقیقت پی‌برد که از هزاره‌های کهن، بسیاری از عرفاً و بزرگان به‌وجود این نیروها در انسان پی‌برده بودند و گاه با ریاضت‌ها و تمرینات دشوار درصدد پرورش آن برآمدند. هم‌چنین در کتب مقدس و نسخه‌های کهن داستان‌های بسیاری از توانایی‌های حیرت‌آور انبیاء و اولیاء و معجزات و اعمال خارق‌العادة آنها ذکر شده است.
یکی از شایع‌ترین اعمال این بزرگان شفابخشی بوده است. تسکین دردها، آرام کردن اضطراب و آشفتگی انسان‌ها و شفای لاعلاج بیماری‌ها، از جمله پدیده‌های مربوط به نیروهای باطنی‌ست که بارها در طول تاریخ دیده شده است. یکی از این اعمال حیرت‌انگیز جراحی فراروانی نام داد.

جراحی فراروانی عملی است که بدون استفاده از ابزار و وسایل جراحی، بیمارستان و داروی بیهوشی انجام می‌شود. جراح دستان برهنه‌اش را بر روی بدن بیمار می‌گذارد، انگشتانش را در گوشت بیمار فرو می‌برد و تغییرات لازم را به وجود می‌آورد، سپس بافتی که دچار بیماری شده را از بدن خارج می‌کند. وقتی کار تمام شد زخم تنها با عبور دست جراح از روی آن کاملاً بسته می‌شود و شکاف کوچکی باقی می‌ماند و یا اصلاً اثری باقی نمی‌گذارد. این عمل کاملاً بدون درد است و کل عمل فقط چند دقیقه طول می‌کشد.
وقتی که انگشتان جراح وارد بدن بیمار می‌شود، بافت بیمار شده را به صورت مغناطیسی از بدن او خارج می‌کند. برای بعضی از جراحان حتی لازم نیست که در نزدیکی بخش بیمار شده کار کنند، مغناطیس آنها آلودگی را از هر بخش از بدن می‌تواند جذب کند. شاید علت این‌که انگشتان جراح در گوشت بدن فرو می‌رود این است که انتقال انرژی از شکل خودش به حالت مادی دیگری درمی‌آید. برخی با لرزاندن سریع انگشتان، بخشی از بدن بیمار را از هم می‌گسلند و این امر باعث می‌شود که انرژی بتواند بدون اثر زخم و خون‌ریزی به بخش مورد نظر راه یابد.
برخی دیگر از جراحان روحی، بدون باز کردن بدن و خون‌ریزی، جراحی را از طریق هالة افراد انجام می‌دهند و مشکل را بر طرف می‌سازند. به طور مثال اگر غده‌ای زائد در بدن به‌وجود آمده است، از طریق انتقال انرژی، آن را از بین می‌برند.
بسیاری از مردم با این روش جراحی درمان شده‌اند. کاربرد وسیع این نوع جراحی در فیلیپین و برزیل است، جایی که جراحان فراروانی بسیاری زندگی می‌کنند و در این کشورها از محبوبیت زیادی برخوردارند.
جزیرة «لوزون»(۱) یکی از بزرگترین و پر ازدحام‌ترین جزایر فیلیپین به شمار می‌رود. در ۱۰۰ کیلومتری شمال «مانیل»(۲)، یک منطقة کشاورزی وجود دارد که در آن شفادهندگان بسیاری زندگی می‌کنند. میان این سرزمین و ایالت «میناس گرس»(۳)، در برزیل رابطه‌ای وجود دارد. در این دو محل شعبه‌های پیشرفتة انجمن اصالت روح به کار مشغول است که از ۱۸۵۷ آغاز به کار کرده‌اند و توسط عارف فرانسوی «لئون دنیزارت هیپولیت ریوایل»(۴) پایه‌گذاری شده است. این عارف با نام مستعار «آلن کاردک»(۵) مشهور است. در برزیل تعداد زیادی روح‌گرا و چند بیمارستان بزرگ وجود دارد که بر درمان نابسامانی‌های روان شناختی تأکید دارند ولی این گروه مشکلات جسمی را نیز درمان می‌کنند.
اکثریت شفادهندگان لوزون به اتحادیة روح‌گرایان مسیحی فیلیپینی وابسته‌اند. این اتحادیه از یک گروه کوچک با کلیساهای کوچک شهری تشکیل شده است. در این کلیساها استعداد بسیاری از این افراد آشکار شده است. نحوة آموزش فقط شامل استفاده از دعا، فروتنی و آشنایی با آن بخش‌هایی از انجیل است که در آن مسئلة شفا مطرح شده است. (به‌عنوان مثال این گروه برای مزمور ۱۱۹ اهمیت خاصی قائل‌اند). تعداد کمی از شفادهندگان درس خوانده‌اند و هیچ‌یک از آنها چیزی دربارة طب نمی‌دانند یا حتی خود نمی‌فهمند که چه می‌کنند و چگونه کار می‌کنند، ولی هر سی نفر یا تعداد بیشتری که اکنون اعمال جراحی بزرگ انجام می‌دهند، دست‌های خود را به کار می‌گیرند.

نمونه‌های تجربی
* «لیال واتسون»(۶) در طی سفرهای خود به فیلیپین، در مجموع به مدت ۸ ماه در آنجا به تحقیق فشرده مشغول بود و شاهد بیش از هزار عمل جراحی بوده است که به وسیلة ۲۲ شفادهندة مختلف انجام شده‌اند. هر یک از این شفادهندگان دارای شیوه‌ای بودند که تا حدی با دیگری اختلاف داشتند.
* در سپتامبر ۱۹۷۶ پروفسور «نورمن شیلی»(۷) با حضور چند تن از پزشکان از هفت جراح روحی در فیلیپین دیدن کرد. او نقل می‌کند: «اکثر جراحان فراروانی به هنگام جراحی در حالتی عادی قرار داشتند و به راحتی با دیگران صحبت می‌کردند ولی بعضی از آنها در حین جراحی در حالت خلسة عمیقی قرار می‌گرفتند، چشم‌های آنها به طرف بالا می‌رفت و پلک‌هایشان می‌لرزید». او هم‌چنین اظهار داشت که در هنگام جراحی هیچ وقت مشاهده نکرده که پوست بیماران شکافته شود، هر بار به نظر می‌رسید که خون از میان پوست مانند چشمه‌ای سر باز می‌کند، ولی بعضی فیلم‌هایی که از جراحی روحی در فیلیپین و برزیل گرفته شده است باز شدن پوست را نشان می‌دهند، اگرچه در پایان جراحی هیچ‌گونه اثری روی پوست باقی نمی‌ماند.
یکی از جراحانی که پروفسور به دیدن آنها رفت «تونی سانتیاگو»(۸) نام داشت که تودة سرطانی مثانة مردی را جراحی نمود. دو دوربین از صحنة عمل فیلمبرداری می‌کردند و سه دانشمند نیز ناظر آن بودند.
دیگری «تونی آگپائوا»(۹) بود. تونی یکی از معروف‌ترین جراحان در فیلیپین بشمار می‌رود. «رزیتا رودریگز»(۱۰) دستیار و شاگرد آگپائوا می‌گوید: «قدرت شفابخشی تونی از سن ۷ سالگی آشکار شده است. او دستش را حدود ۳۰ سانتیمتری شکم زنی بیمار گرفت، همان‌طور که پروفسور شیلی نگاه می‌کرد، مشاهده نمود که شکم بیمار باز شد و پردة نازکی که روی اندام‌های داخل شکم را می‌پوشاند، نمایان گردید. او روی زمین زانو زد تا بهتر ببیند، تصویری که می‌دید اقلاً یک سانتیمتر بالای پوست شکم بود و حتی تماسی با پوست نداشت. آگپائوا بدون آن که دستش را حرکت دهد گفت: «همان‌طور که می‌توانیم تجسم کنیم، می‌توانیم محو کنیم و تصویر محو شد». در طول آن روز چندین مورد جراحی انجام داد و بیماران را مداوا نمود. جراح دیگر «پادره تیرته» یکی از جالب‌ترین درمانگران فیلیپینی بود که در یک صومعة کوچک کار می‌کرد. پروفسور شیلی شاهد جراحی و درمان مغناطیسی توسط او نیز بود.
جراح دیگر «جون لابو» نام داشت که روی «الان نیومن» تهیه کننده و کارگردان گروه فیلم‌برداری کار کرد. لابو به نیومن گفت که خلط (سموم) روی قلب او را گرفته است. او ابتدا روی گردن نیومن کار کرد، سپس قفسة سینة او را ماساژ داد و مقداری چرک و خون به بیرون ریخت. مانند آن بود که جراحی با چاقو دملی را باز کرده باشد. پروفسور از چرک خارج شده نمونه‌ای تهیه کرد و ثابت شد که چرک حاوی تعداد زیادی گلبول سفید است. یک سال پس از سفر به فیلیپین، پروفسور شیلی جون لابو را به کلینیک خود دعوت کرد، او ۱۷ جراحی فراروانی روی بیماران انجام داد.
* در مارس ۱۹۷۳ و آوریل ۱۹۷۵، «جرج میک»(۱۱) رهبری یک گروه از دانشمندان را از فیلیپین به عهده گرفت، این گروه از متخصصان طب، روانپزشکی، فیزیک، شیمی، بیولوژی، فراروانشناسی و حتی جادوگری هفت کشور مختلف تشکیل می‌شد. این عده کار شفادهندگان بسیاری را مشاهده کردند و همه متفق‌القول بودند که به غیر از عده‌ای متقلب در میان آنها، واقعیت در اعمال جراحی این افراد دیده می‌شود و بعضی از انواع پدیده‌های انرژی روانی توسط برخی از شفادهندگان بومی مورد استفاده قرار می‌گیرد. همة اعضاء این گروه، شهادت نامه‌ای را امضاء کردند که حاکی از آن بود، دست کم آن عده از عملیات جراحی که توسط شفادهندگان معتبر انجام شده است جنبة کلاهبرداری ندارد، طی آن از داروهای بیهوشی استفاده نمی‌شود، و هیچ موردی از عفونت یا شوک بعد از عمل به وقوع نمی‌پیوندد.
یکی از اعضای این گروه نیز خود تحت عمل جراحی قرار گرفت. «دونالد وستربک»(۱۲)، بیوشیمیست دانشگاه سانفرانسیسکو به علت تومور مغزی نابینا شده بود. در ایالات متحده این تومور را غیرقابل عمل تشخیص داده بودند. او با تونی آگپائوا در دو جلسه همراه شد و پس از آن بلافاصله بینائی خود را بدست آورد. در بازگشت به آمریکا پزشکان درمان کننده‌اش هیچ ردّپایی از تومور نیافتند.
«اولگا فارهیت»(۱۳) از لس آنجلس به علت ابتلاء به بیماری خاصی که مغز استخوان سرو شانه‌اش را گرفتار کرده بود، دچار فلج شده بود. این بیماری در بیمارستان‌های «مونت ساینایی»(۱۴) و «سدارز»(۱۵) لبنان نمونه‌برداری و به سال ۱۹۶۵ تشخیص داده شده بود. آگپائوا او را جراحی می‌کند و توده وسیعی از غضروف و خون وی را بر می‌دارد. در بازگشت بیمار به لس آنجلس، در بیمارستان «سنت ونسان»(۱۶) عکسبرداری و نمونه‌برداری انجام می‌شود. جراح با مشاهدة عکس و جواب نمونه‌برداری اظهار می‌دارد، به استثنای بافت جوشگاهی هیچ چیز باقی نمانده است. مثل آن است که چیزی داخل آن محل رفته و همه چیز را پاک کرده است.
شفادهندگان لوزون به ویژه در از بین بردن و پاک کردن بافت بیمار، لخته‌های خون و چرک مهارت دارند. «لیال واتسون» خود درمان آپاندیسیت، بیرون آوردن غده‌های خوش‌خیم از سینه، درآوردن کیست و سنگ مثانه، درمان واریس و بواسیر و حتی درمان بعضی از انواع سرطان‌ها را توسط این شفادهندگان دیده است.
* «هیروشی موتایاما»(۱۷) در آزمایشگاه خود در توکیو، آگپائوا را مورد آزمایش و بررسی قرار داده است و پی برده که هنگام درمان به طور قابل توجهی در این درمانگر تغییراتی شاخص در فیزیولوژی دیده می‌شود. ضرب آهنگ مشخص آلفا در امواج مغزی دیده می‌شود، میزان عکس العمل گالوانیک پوست افزایش می‌یابد و در نوار ثبت شدة فشار خون، ضرب‌آهنگی دیده می‌شود که دارای نوسان است و این نوسانات به گونه‌ای است که نشان می‌دهد دستگاه عصبی سمپاتیک در این پدیده دخالت دارد. این سیستم به طور مستقیم با مراکز انرژی (چاکراها) ارتباط می‌یابد. در اینجا همه چیز حاکی از آن است که آگپائوا و احتمالاً برخی درمانگران دیگر مانند وی می‌توانند حالتی به‌وجود آورند که برای آنها دسترسی به جریانات ناخودآگاهشان را امکان‌پذیر سازد، به‌طوری که در این حالت می‌توانند انرژی بیوپلاسما را تحت کنترل خود درآورند.
* دکتر «هنری پوهاریچ»(۱۸) محقق آمریکائی در مورد سفر خود به برزیل می‌گوید: «خوزه دو فریتاس»(۱۹) مشهور به «زیگما آریگو»(۲۰)جراح روحی معروف بدون هیچ سخنی یک چاقوی برنده داخل چشم چپ مردی فرو کرد. آن مرد کاملاً بیدار و هوشیار بود. آریگو چاقو را طوری اهرم کرد که چشم از حدقه بیرون زد. آریگو در ضمن این عمل بندرت به بیمارش نگاه می‌کرد او رو به دکتر پوهاریچ کرد و از او خواست که انگشتش را روی پلک چشم بیمار قرار دهد به طوری که بتواند نوک چاقو را در زیر پوست احساس کند. در حالی که پوهاریچ شوکه شده بود این عمل را انجام داد و به روشنی نوک چاقو را در میان پوست احساس نمود در طول جراحی بیمار اظهار داشت که درد و ناراحتی احساس نمی‌کند. چند لحظه بعد آریگو چاقو را که نوک آن آغشته به چرک و خون بود از چشم بیمار خارج کرد و بدون تشریفات چاقو را با پیراهن خود پاک نمود و بیمار را مرخص کرد. تا به حال فیلمبرداری‌های متعددی از اعمال جراحی آریگو به انجام رسیده است که گروه‌های پزشکی و علمی مختلفی در آنجا حضور داشته‌اند.
برخی معتقدند کسانی که عمل جراحی روحی انجام می‌دهند، واسطه‌های روحی هستند که با روح پزشکان برجسته‌ای که مرده‌اند، ولی آرزو دارند که کار دنیوی خود را از دنیای ارواح ادامه دهند، ارتباط برقرار می‌کنند. برخی جراحان روحی در حالت خلسه‌ای عمیق فرو می‌روند و پزشکان دنیای ارواح از طریق آنها عمل می‌کنند.
* خانمی که دچار ناراحتی قلبی بود، بعد از عکسبرداری، از پزشک معالج خود هشدار گرفت که هر لحظه ممکن است قلبش از حرکت باز ایستد. او که چیزی را از دست نمی‌داد، تصمیم گرفت به دیدن جراح روحی مشهوری بنام «استیفن تاروف» برود که واسطة دکتر «خان» پزشک استرالیایی بود. دکتر خان سه روز متوالی، هر روز به مدت چند دقیقه بر روی او کار کرد، حال زن رو به بهبود رفت و به پزشک معالجش مراجعه کرد تا آزمایش‌های بعدی را انجام دهد ولی هیچ حرفی از دکتر تاروف به میان نیاورد. عکسبرداری‌ها و اسکن‌های بعدی، پزشک او را به شدت متعجب کرد زیرا قلب او کاملاً سالم بود.
* «ویر جیلیو» پسر دهقان ساده‌ای بود و از دوران کودکی با ارواح در تماس بود. هم‌چنان‌که زمان سپری می‌شد ارتباط او نیز با ارواح بیشتر می‌شد تا این‌که در سن ۱۸ سالگی هنگامی که تازه به دانشگاه رفته بود از طرف روح مقدسی برایش تکلیف شد که درس را رها کند و به خدمت مردم بپردازد. او در همان سال‌ها اجازه یافت که به جراحی بیماران مشغول شود. ویرجیلیو تحصیلات آکادمیک در علم پزشکی نداشت و تمام مراحل جراحی را از طریق ارواح انجام می‌داد و از طریق آنها نوع بیماری به او الهام می‌شد و دستور می‌گرفت که کدام قسمت از بدن بیمار را بشکافد و جراحی نماید. او برای جراحی، انگشتانش را به کار می‌گرفت و روح از طریق او بدن بیمار را می‌شکافت و بعد از پایان کار محل بریدگی را ترمیم می‌نمود.
در طول سال‌های اخیر تبلیغات وسیعی چه مثبت و چه منفی در باب شفادهنده‌گان فیلیپینی انجام شده است و صدها بیمار خارجی به مانیل جلب شده‌اند، به همین جهت افرادی هم از این موضوع سوءاستفاده و خود را به عنوان شفادهنده معرفی می‌کنند.
* در ۱۹۸۴ در مجلة «دیسکاور»(۲۱) توسط «مارتین گاردنر»(۲۲) نویسندة مقالات علمی نوشته شده است: «ستارة تلویزیونی و کمدین معروف «اندی کافمن» فیلمی به نام پدیده‌های روحی را در سال ۱۹۷۰ می‌بیند. فیلم به‌طور مختصر به کار جراحان فیلیپینی می‌پردازد. چند سال بعد یعنی سال ۱۹۸۴ کافمن مبتلا به سرطان ریه می‌شود و پزشکان به او می‌گویند که در آستانة مرگ قرار دارد. او تصمیم می‌گیرد برای زنده ماندن دست به آخرین تلاش بزند. کافمن به کلینیک یک متخصص جراحی روحی مراجعه می‌کند و در آنجا به مدت چند روز تحت معالجه قرار می‌گیرد. در هر جلسه، درمانگر او را برای تنظیم نیروهای مغناطیسی با مالیدن روغن ماساژ می‌دهد و بعد روزی قفسة سینة او را ظاهراً باز می‌کند و مقدار زیادی خون و بافت فاسد را از آن خارج می‌نماید. چند روز بعد کافمن به شهر خود لس‌آنجلس باز می‌گردد، به امید این که سرطان او معالجه شده است. اما دو ماه بعد از دنیا می‌رود. عکسبرداری با اشعة x نشان می‌دهد که ابداً جراحی صورت نگرفته و سرطان پیشرفته کاملاً دست نخورده مانده است».
در واقع عمل جراحی فراروانی مواردی نادرند و تعداد انگشت شماری از این جراحان دارای موهبت خداداد شفابخشی هستند و در بین آنها شیادانی هم وجود دارند. می‌توان گفت این‌گونه پدیده‌ها نشانه‌ای از عظمت و جلال وجود الهی و قدرت باطنی انسان محسوب می‌شوند. اما در این میان افراد فرصت‌طلبی نیز وجود دارند که با شبیه‌سازی این اعمال سعی می‌کنند زمینه‌ای برای سودجویی و شهرت‌طلبی خود فراهم آوردند. «مدعیان دروغین» یکی از موانع و مشکلاتی به‌شمار می‌رود که جویندگان پدپده‌های باطنی با آن مواجه هستند. به‌هر حال جای تأسف است که این‌گونه اغتشاشات، موجب تیره شدن حقیقت نهفته در چنین رویدادهای خارق‌العاده می‌گردد.

منبع: نشریه علوم باطنی (شماره ۳)

پی‌نوشت:
1- Luzon
2- Manilla
3- Minas Gerais
4- Leon Denizarth Hippilyte Rivail
5- Alen kardec
6- Lyall Watson: دانشمند و محققی که در آفریقای جنوبی متولد شده و در هلند و آلمان تحصیلاتش را در رشتة گیاه‌شناسی، حیوان شناسی و زمین‌شناسی ادامه داده و دکترای خود را در رشتة رفتار حیوانات گذرانده است
7- Norman Shealy :متخصص جراحی مغز و اعصاب و رئیس اتحادیة طب کل گرا در آمریکا
8- Tony Santiago
9- Tony Agpaoa
  10- Rosita Rodriguez
  11- George Mick
  12- Donald Westerbeke
  13- Olga Farhit
  14- Mount Sinai
  15- Cedars of Lebanon
  16- St Vincent
  17- Hiroshi Motoyama
  18- Henry Puharich
  19- Jose de freitas
  20- Arigo
  21- Discover
  22- Martin Gardener

 

نظر دهید

0