اعمال خارقالعاده وانسان معاصر
Extra Ordinary Acts
"من هستم" این دو گروه بسیار باهم تفاوت دارد. این یکی در توهم و فراموشی زندگی میکند و توانائیهای خود را محدود به خوردن، خوابیدن، کارکردن و... کرده است و آن یکی، به نسبت عمق ارتباطش با شعور برتر و به نسبت یگانگی با روح خود و روح هستی، بزرگتر و بزرگتر، و وسیع و وسیعتر میشود.
چندی است از دور و نزدیک اخبار حیرتانگیزی راجع به وقوع اعمال خارقالعاده میشنویم. خلق اشیاء و ناپدید کردن آنها، خبر گرفتن از غیب، شفای بیماری، غلبه بر نیروهای طبیعت، همزمان در دو مکان بودن و...
اخبار مربوط به اعمال خارقالعاده نه تنها نظر و توجه عموم مردم را به خود جلب کرده است، بلکه محققان و دانشمندان بسیاری در جهت اثبات و توجیه و تفسیر آنها به کار تحقیق و بررسی پرداختهاند و از طریق انجام آزمایشهای بسیار موجب گسترش اینگونه پدیدهها شدهاند. همچنین چندین دهه است که دانش متعارف این مبحث را از زوایای گوناگون وقوع پدیدهها، مورد بررسی و مد نظر قرار داده است. امروزه با اطمینان میتوان گفت که دانش متعارف، وجود توانمندیهای فوقالعاده در انسان را تأیید میکند و بروز چنین پدیدههایی از طرف انسان به اثبات رسیده است. اکنون دانشمندان در پی فرمولبندیها و توجیه و تفسیر نحوه عملکرد آنها میباشند.
ثبت تغییرات میدان مغناطیسی بدن و جریان الکتریکی مغز به هنگام انجام اعمال خارقالعاده(۱)، عکسبرداری از فوران انرژی به هنگام شفا، کشف جایگاه فیزیکی انجام پدیدههای فوق طبیعی در مغز انسان، تفاسیر فیزیکدانان از پدیدهها بر مبنای تئوریهای فیزیک نو از جمله دستاوردهای منتج از تلاشهای دانشمندان بوده است. (۲)
حال که وجود توانمندیهای فوقالعاده در انسان به اثبات رسیده سوالاتی مطرح میشوند که این اخبار حاوی چه پیامی برای انسان هستند؟ چرا همه انسانها قادر به انجام اینگونه اعمال نیستند؟ چرا تنها عدهای موفق به استفاده از نیروهای بالقوه روحی خود میگردند؟
محققان پاسخ را اینگونه دادهاند، ذهن و سطح آگاهی انسان تعیین کننده برخورداری از توانائیها و محدودیتهای او میباشند.
ذهن( روان) آدمی پدیدهای اسرارآمیز است و بسان ماشینی بسیار قدرتمند، تأثیری کامل بر جسم، بروز توانائیها و بیماریها و حتی بر کیفیت زندگی انسان دارد و شکل دهنده موفقیتها و شکستهایش میباشد. این موضوع قرنهاست که هم دانشمندان و هم فیلسوفان را متحیر ساخته است.
هر نظریهای که در زمینه هوشیاری و آگاهی مطرح میشود به نوعی تحت تأثیر فلسفهای قرار دارد که متداول و غالب است. در دانش مادیگرایانه معاصر که بر غرب حکومت میکند، شعور و آگاهی تنها به عنوان آثار و نشانههایی از مغز، تلقی و تصور میشود. اما فلسفه شرق مسئله را از زاویه کاملاً متفاوتی مد نظر قرار داده و تمام این آثار و شواهد را مربوط به حقایق روحی و بازتابهایی از قدرت روحی میانگارد. از این دیدگاه ذهن انسان پدیدهای منفرد و شخصی نیست بلکه یک وجود جهانی است.
کل هستی و کیهان حاوی شعور و آگاهی است که به نام ذهن کیهانی شناخته میشود. ذهن کیهانی دارای سطوح مختلفی است. ذهن (روان) انسان، این اقیانوس عظیم آگاهی و انرژی نیز دارای هفت سطح کلی است که با سطوح ذهن کیهانی مطابقت دارد. هر سطحی از آگاهی دارای ساختار معینی است. سطوح پائینتر آگاهی، متراکمتر و با جهان فیزیکی در ارتباط است و سطوح بالاتر، ساختاری لطیفتر دارد و به سطوح متعالیتر و برتر آگاهی مربوط میگردد. آنچه که مسلم است آگاهی عموم مردم در سطوح پائینتر مستقر است. این استقرار به دلیل انتخاب خود انسان بوجود آمده و بر اساس تمرکز بیش از حد او بر زندگی مادی و بیتوجهی به زندگی باطنی است. این نحوه زندگی ارتباط بین فرد و سطوح برتر آگاهی را قطع کرده و جدائی بوجود آورده و خود موجب ایجاد حجابها و موانع بسیاری بر سر راه ارتباط با شعور برتر شده است. در نتیجه تغذیه از آگاهی برتر میسر نمیباشد.
در این سطح از آگاهی، هستی فرد منحصر به جسم و توانائیهای محدود آن میباشد. آگاهی او در سطح کلام اینگونه است: "من جسم هستم. من ذهن دارم". "من روح دارم". "این درخت است". "این آسمان است". در این سطح از آگاهی، فرد خود را هم هویت با جسم خود میشناسد و روح و ذهن خود را از متعلقات جسم خود میداند.
این در صورتی است که ذهن فرد مستقر در سطوح برتر آگاهی از شعور عالی هستی تغذیه میکند. او به وحدت قائل است و بین روح هستی، روح، ذهن و جسم خود تمایزی قائل نیست. تجلی کلام او در این سطح اینگونه است: "من روح هستم". "درخت در من است"، آسمان در من است، مناز تو جدا نیستم". فردی که در این سطح از آگاهی مستقر است وقتی به درخت فرمان بارور شدن بدهد، درخت باور میشود.
"من هستم" این دو گروه بسیار باهم تفاوت دارد. این یکی در توهم و فراموشی زندگی میکند و توانائیهای خود را محدود به خوردن، خوابیدن، کارکردن و... کرده است و آن یکی، به نسبت عمق ارتباطش با شعور برتر و به نسبت یگانگی با روح خود و روح هستی، بزرگتر و بزرگتر، و وسیع و وسیعتر میشود.
پر واضح است که تمایل اصیل هر انسانی متوجه کامل شدن و توانمند ساختن قابلیتها و واقعیت بخشیدن به نیروهای نهفته خود است، اما شکوفائی توانائیها و عبور از محدویتها میسرنمیشود مگر در ارتباط با شعور برتر هستی. برقراری ارتباط با شعور برتر چگونه اتفاق میافتد؟
همه ادیان شیوهها و طرق خاص خود را برای ایجاد ارتباطی بیشتر و گستردهتر ارائه دادهاند. همچنین در بسیاری از مکاتب شرقی تعلیماتی همچون مراقبه و تمرینات جسمی و تمرکزی به منظور بیدار سازی این ارتباط در نظر گرفته شده است. یکی از مهمترین راههای برقراری ارتباط، شناخت از طریق تعقل و تجربه حیطههای باطنی است. توجه به باطن گامی در جهت شناخت باطنی است و شناخت باطنی مانند پلی است که سطوح مختلف آگاهی را به هم مرتبط میسازد.
همانگونه که برتری و اقتدار انسان بر طبیعت به دلیل احاطه او بر دانش ظاهری است، شناخت و کسب دانش باطنی نیز موجب تسلط و قدرت و گسترش هستی انسان در حوزه باطنی میگردد.
دانائی و شناخت، حجابها، شرطی شدگیها و توهمات را از بین میبرد و انسان را از تاریکیها، موانع و ضعفها عبور میدهد. این راهی است آهسته و گام به گام، همانگونه که حجابها و شرطی شدگیها ناگهان بوجود نیامده بلکه در طی زمان و به آهستگی ایجاد شده و انسان را از اصل خود دور ساخته است. از سوئی تنها نوع شناختی که میتواند به این آهستگی سرعت بخشد و راه را کوتاه کند، شناخت قلبی و ایمان است. ایمان به غیب و باطن خود و جهان هستی، اوج آگاهی و شناخت است. آنجا که ایمان وارد میشود هر خواستهای تحقق پیدا میکند.
و اما گام اول. آنچه که بسیاری از محققین در زمینه چگونگی وقوع پدیدههای غیر متعارف اذعان میدارند این است که دیدگاهها و باورهای انسان تأثیر بسزایی در امکان به وجود آمدن اعمال خارقالعاده دارند. از طرفی در آزمایشات تجربی نیز این موضوع به اثبات رسیده که دیدگاه بدبینانه و منفی نسبت به وجود این گونه پدیدهها، خود مانع بزرگی در جهت عدم بروز آنها است. از این رو محققین اولین گام را برای اینکه انسان شاهد وقوع پدیدههای غیر متعارف باشد، نداشتن قضاوت منفی و بطور کلی بیقضاوتی در حوزه باطنی دانستهاند. در این صورت احتمال وقوع اینگونه پدیدهها بوجود خواهد آمد. همچنین این امکان وجود دارد که با مشاهده اعمال خارقالعاده و شنیدن خبرهای به ظاهر عجیب و غریب، انسان به فکر فرو رود و وضعیت خود را بسنجد، دست به انتخاب زند و با باور باطن و حقیقت وجودی خود آنچه راکه باید، تجربه کند و در مسیر درست گام بردارد.
منبع: نشریه علوم باطنی ۱
پینوشت:
۱- در کتاب جنگ روانی-۳، ص ۱۱۸ مواردی از اعمال خارقالعاده معرفی شده است. مانند عبور شیئی از مانع که در شرایط کنترل شده، از آن با سرعت بسیار بالا (۴۰۰ عکس در ثانیه ) فیلمبرداری گردید.
۲- تحقیقات بسیاری در این زمینه در کتاب روشهای جنگ روانی-۳، نتایج تحقیقات و کشفیات فراروانشناسی، به تفصیل داده شده است.
نظر دهید