ایلیا «میم» کیست؟

  1. معرفی
  2. آموزگار بزرگ تفکر
  3. آثار توقیف شده

Ostad-Iliyaایلیا رام الله در میان پیروان خود و در نقاط مختلف دنیا به اسم‏های مختلفی شناخته شده است... ظاهر او شباهتی به افراد مذهبی ندارد و خود مؤکداً گفته است که مذهبی و متشرع نیست . وی در باره دین و مذهب آموزش نمی دهد و به سوالات شرعی نیز پاسخ نمی گوید اما با این وجود اکثر تعلیمات او در راستای احیاء معنویت الهی و معرفت باطنی است....

ادامه مطلب

 

Peyman Fattahi- Elia Ramollah 1علم تفکر زیرساخت اصلی دانایی و هوشمندی انسان است... درواقع می‏توان گفت که علم تفکر تکنولژی هوشمندی و روش‏های دانایی است و این موضوع تأثیرات بسیار تعیین‏ کننده و اساسی خود را در حل مسائل (جدای از مقوله اطلاعات) بجا می‏گذارد. از این دیدگاه، با تحلیل شخصیت معلم بزرگ، ایلیا «میم» به نتایج جالبی برمی‏خوریم که به نوعی می‏تواند نمایانگر ابعادی از این تکنولژی هوشمند باشد...

ادامه مطلب

 

 

تا سال 1386 حجم متون تعلیمی او به بیش از 4000 صفحه رسید که در قالب 40 عنوان کتاب گردآوری شده بود. به جز کتاب «جریان هدایت الهی» که حاوی مجموعه سخنرانیهای ایلیا «میم» در سن 23 سالگی است -و در سال 77 با تدوین یکی از شاگردان وی چاپ شد- کلیه کتب تعلیمی وی تحت توقیف دایره ادیان و مذاهب اطلاعات بوده و اجازه انتشار ندارند.فهرستی از مکتوبات تعلیمی استاد ایلیا «میم» که تا سن 33 سالگی از ایشان در دست است عبارتند از ...

ادامه مطلب

 

قصار روز

Category مقالات خواندن 5043 دفعه

به طبل زمان گوش کن

هر زمانی روش خود را می طلبد و هر طلبی روش خود را می خواهد. اگر طالب چیزی هستی به طبل زمان گوش کن و هماهنگ با آن طلبت را بطلب. برگرفته از کتاب تعالیم حق (جلد دوم)

صبح، خورشید تازه از افق بیرون آمده بود. روباه که پشت به خورشید ایستاده بود و سایه اش تمام دشت را پر کرده بود، خمیازه ای کشید و بعد نگاهی به سایه بزرگ خود کرد و گفت: چقدر گرسنه ام، امروز برای غذایم باید یک فیل شکار کنم. هنگام ظهر، روباه که هنوز چیزی برای خوردن پیدا نکرده بود؛ نگاهی به سایه کوچک خود که زیر بدنش قرار گرفته بود انداخت و گفت: اگر بتوانم یک موش کوچک هم شکار کنم برایم کافی است.

شناخت ما از خود و جهان نقش مهمی در تعیین هدف و عملکردهای ما دارد. این شناخت ارتباط مستقیم به سطح آگاهی و بالطبع زاویه نگاه ما و نوع ارتباطی که با هستی برقرار می کنیم دارد. هر یک از ما به میزان زنده و هشیار بودن مان، هستی را زنده و هشیار می یابیم. انگار هستی در واقع مثل یک آینه، تصورات، برداشت ها، و حتی خود ما را در مرحله ای که هستیم برای ما منعکس می کند. در واقع جهانی که تجربه می کنیم، ارتباط مستقیم به نگاه ما دارد، به میزانی که رشد می کنیم، نگاه ما به جهان نیز تغییر می کند.

تعداد بسیار معدودی به تجربه دریافته اند که جهان مثل یک موجود زنده با آنها تعامل دارد. آنان معمولاً در زندگی به موفقیت های بسیار بزرگ دست می یابند، زیرا می دانند که چگونه کلید حل مشکلات را در خود مشکل بیابند. توجه به زمان و اقتضائات آن، آهنگی که هستی در هر لحظه در حال نواختن است و هم سویی با آن، و هدفی جز هم راهی با آن نداشتن هدف اصلی آنها را تشکیل می دهد. ما نیز با نگاه به خود و دقت در زندگی و کارهایمان می توانیم دریابیم که کارها و زندگی را با کدام دید و با توجه به کدام بخش وجودمان پی می گیریم؟

میلیاردها جمعیت روی زمین، گرچه به ظاهر در جهان واحدی زندگی می کنند، اما هر کدام در سطح خاص خود جهان را تجربه می کنند. جهانی که من تجربه می کنم، با جهان دیگری متفاوت است. انگار هم زمان میلیاردها جهان به صورت هم زمان تو در توی هم قرار دارد. جهان هر کدام به سطح خاص و نگاه هر فرد به خود و جهان بستگی دارد. عدم درک متقابل افراد از یکدیگر نیز از آنجا سرچشمه می گیرد که شخص قادر به درک نگاه دیگری از جهان نیست.

هر انسان نیاز به شرایط خاصی برای شکوفایی دارد. حتی بین فرزندان یک خانواده که از یک پدر و مادر هستند، تفاوت هایی وجود دارد. انگار هر انسانی برای انجام کار خاصی روی زمین آمده است و ممکن است در کارهای دیگر موفق نباشد. در واقع اگر کسی که می تواند بهترین فرمانده نظامی، بهترین نقاش، بهترین مخترع یا .... شود، اگر به هر کار دیگری بپردازد، اشتباه بزرگی کرده است، زیرا نقش و مأموریت خود را انجام نداده است. در انجام آن کار خاص است که شکوفایی تمام استعدادهای او طراحی شده است و می تـواند با انجام آن مأموریت، به هدف اصلی خود یعنی رسیدن به مقام انسان کامل و متعالی نائل شود.

وجودی هشیار در درون شخص و در هستی وجود دارد که هر فرد را در رسیدن به این هدف یاری می کند. گاهی مسیر او را به گونه ای هموار می کند که در تحقق آن هدف موفق باشد. اگر در مسیر خود اشتباه برود، به زبان های گوناگون سعی می کند که او را متوجه اشتباه او بکند و گاه مشکلاتی در سر راه او پدید می آورد تا به خود آید، چنین مشکلاتی را باید به دید مثبت نگریست.

برای رسیدن به موفقیت لازم است عواملی که از موفقیت ما جلوگیری می کنند را بشناسیم و از آنها عبور یا گذر کنیم. و عواملی را که ما را در رسیدن به هدف اصلی یاری می کنند بشناسیم و در جهت آن حرکت کنیم. می توان گفت که رسیدن به موفقیت یک مبارزه است، مبارزه ای که علاوه بر تلاش، نیاز به شناخت عوامل مؤثر در اعمال ما دارد.

می توانیم این عوامل را در چند دسته بندی بزرگ قرار دهیم. دو دسته بندی مهم که برای زندگی فعلی ما اهمیت بیشتری دارند عبارتند از: الف) عوامل تسهیل کننده و حمایت گر جهت شناخت و تقویت راه ارتباط با آنها ب) عوامل مانع و مزاحم جهت شناخت حذف تماس و همسویی با آنها. انجام این کار می تواند ما را در رسیدن به اهداف مان یاری کند.

علاوه بر این لازم است تأثیر چیزهایی را که در طلب آنها هستیم بر محیط و دیگران و جهان بسنجیم. گاهی چیزی که می خواهیم ارزش هزینه و ضررهایی که به دیگران یا محیط زیست می زند را ندارد. ببینیم تصمیمات و اعمال ما در سرنوشت بقیه چه اثراتی دارد؟ چه کسانی به تصمیمات ما وابسته اند و نظر آنها چگونه باید تأمین شود؟ و ..

نوشته: ا. ب

برگرفته از نشریه علم موفقیت شماره ۱۴

آخرین ویرایش در دوشنبه, 18 فروردين 1393 ساعت 17:13

نظر دهید

0