نگاه خلاقه (قسمت اول)
واقعیت در نگاه توست
«نظر تو در این باره چیست؟ دیدگاه تو در این موضوع چیست؟ تو این مسئله را چطور می بینی؟ نتیجه مشاهدات تو نسبت به این موضوع چیست؟ دیدگاه مکاتب مختلف، نسبت به این موضوع چیست؟ نگاه دین به این مسئله چگونه است؟ روانشناسان و تحلیل گران این رفتار را چگونه می بینند؟ در یک نگاه اجمالی، تفسیر تو از این موضوع چیست؟ اگر با نگاهی ریزبینانه آن را بررسی کنی چطور؟...»شما چه دریافتی از این سؤالات دارید؟ نکته ای در آن می بینید که برایتان جالب باشد؟ به نظرتان این سؤالات بیانگر چه هستند؟ هر کدام از شما بر اساس دیدگاهی که دارید ممکن است به این سؤال ها پاسخ متفاوتی بدهید. گاهی برای برخی سؤالات به اندازه انسانها پاسخ وجود دارد. اما به نظر من مهمترین نکته ای که در این سؤالات وجود دارد این است که بر نگاه سؤال شونده تاکید می کند. به عبارتی اعترافی ناخودآگاه در اغلب سؤالات ما نهفته است که می دانیم هر کسی بسته به نگاه خود به سؤال جواب خواهد داد. به عبارتی هر کدام از ما از یک نقطه معلوم به مسائل نگاه می کنیم و از همان نقطه آنها را مورد بررسی و تحلیل قرار می دهیم. می توان موضوع را به این شکل هم توضیح داد:تصور کنید که ساختمانی در وسط یک میدان وجود دارد. دور میدان پر از آپارتمان های چند طبقه است. از اهالی ساکن این آپارتمان ها می خواهند که شکل ساختمان وسط میدان و ویژگی های آن را شرح دهند. اگر افراد جای خود را تغییر ندهند هر کس از نقطه ای که در آن مستقر است و با شرایطی که دارد به ساختمان نگاه می کند. هر کس یک ضلع آن را می بیند و همان را توصیف می کند. ضمناً شرایط افراد بیننده نیز در این توصیف اثر دارد مثلا یکی چشمانش ضعیف است، یکی بی حوصله است، یکی بسیار بادقت و ریزبین است، یکی دچار دوبینی است و خلاصه حتی افرادی که از یک زاویه ساختمان را می بینند ممکن است تفاسیر مختلفی از شکل و ویژگی های آن داشته باشند. اما به نظر شما چه کسی می تواند ساختمان را درست تشریح کند؟ کسی که از محدودیت های نگاه خود فراتر برود و از زوایای مختلف،
موضوع را بررسی کند. در این مثال، کسی ساختمان را درست مشاهده می کند که علاوه بر آنکه ساختمان را از پنجره خانه خود می بیند، از خانه بیرون بیاید. ساختمان را از نزدیک بررسی کند. از زوایای مختلف؛ از چپ و راست، از فراز ساختمان، از خانه سایرین. از زیر و بالا ساختمان را نگاه کند. علاوه بر این، ابزار بررسی خود را کامل کند؛ وسایلی برای اندازه گیری و مشاهده دقیق و... به عبارتی برای مشاهده دقیق و در نتیجه داشتن بینش کامل نسبت به موضوعات، لازم است از حدود خود خارج شویم و از همه ابعاد به مسائل نگاه کنیم. عینک رنگی به چشم نزنیم و اگر چشمانمان ضعیف است، از عینک استفاده کنیم. این موضوع بسیار مهم است. اینکه نگاه شما از پشت چیست یا از کجاست، عاملی بسیار مهم در تعیین این است که چه می بینید. این مسئله از هزاران سال پیش در متون و نوشته های کهن مورد اشاره قرار گرفته است. ردپای آن را در عرفان و ادبیات هم می توان به خوبی مشاهده کرد. حتماً آن داستان مولوی را شنیده اید که در مورد توصیف یک فیل در یک اتاق تاریک، توسط کسانی است که تا بحال فیل ندیده اند. هر کس یک قسمت بدن فیل را لمس می کند و فکر می کند فیل همان است. از نگاه خودش و در یک زاویه محدود، فیل را می بیند. تنها از یک نگاه و یک زاویه. علم نیز این موضوع را اثبات کرده است که نگاه بیننده در آنچه می بیند و دریافت می کند، اثر بسیار مؤثری دارد. چنانکه حتی ممکن است افراد مختلف از یک پدیده واحد، تجربیات متفاوتی داشته باشند. تمامی این آزمایشات و مثال ها نشان دهنده ارزش مشاهده و نگاه در آنچه که به تجربه انسان در می آید و واقع می شود، هستند. حال با وجود این نگاههای متعدد، چگونه می توان پی برد که واقعیت چیست؟ هر کسی نگاه و دریافت خود را واقعیت می پندارد. با این اوصاف واقعیت اصلی چیست؟ به عبارتی مگر یک موضوع می تواند دارای واقعیت های مختلفی باشد؟ پس اصل موضوع چه می شود؟ آیا فقط یک واقعیت هست و بقیه واقعیت ها اشتباه و توهم اند؟ واقعیت این موضوع چیست؟ این سؤالی بوده که اندیشمندان در طول تاریخ، سعی کرده اند پاسخ مناسبی برای آن بیابند. اما حتی این پاسخ ها هم براساس نگاه جویندگانش با هم فرق دارند. نتیجه آنکه همه با هم می جنگند و هر کسی ادعا می کند که واقعیت همانی است که او می گوید، جالب آنکه اغلب هم به خوبی می توانند از ادعای خود دفاع کنند. گویا واقعیت نسبی است و به تناسب نگاه هر کس برای او تعریف می شود. هسته واحد و حقیقی هست که هر کس آن را طوری می بیند و به عبارتی واقعیتش برای هر کس به شکلی است. بنابراین وقتی افراد مختلف درباره یک موضوع واحد، نظرات متفاوتی ارائه می دهند ممکن است همه (به نسبت) راست بگویند اما همهٔ راست را نگویند. برای دانستن همهٔ راست یا به عبارتی، همهٔ حقیقت باید بتوانیم از حدود خود گذر کنیم و از نگاهها و باورهای محدودمان فراتر رویم. به قول یکی از بزرگان دیدن کافی نیست. ما باید ببینیم که می بینیم و دیده می شویم. این نگاه کامل است.
تالیف: شیوا (نازی حسامی)
مشاوره: حم
نظر دهید